جيد گودی (Jade Goody) دختری ست از يک محله به اصطلاح چاله ميدانی لندن که هفته پيش جنجالی ترين آدم بريتانيا شد. چند سال پيش جيد دربرنامه برادر بزرگ شرکت کرد و مشهور شد. همان طور که لابد شنيده ايد، چند آدم را داخل يک خانه می اندازند. چند دوربين کار می گذارند تا حرکات و حرف های اين آدم ها را شب و روز، در خواب و بيداری ضبط کند و همزمان ميليون ها بيينده اين در قفس افتادگان را تماشا می کنند و حرف هايشان را می شنوند و به رفتارشان می خندند.
چرا بايد به اين قفس تن داد؟ برای اين که اين خاصيت را دارد که می تواند يک شبه آدم را معروف کند. جيد گودی هم همينطور شد. نه استعداد خاصی داشت، نه هنرپيشه بود، نه خواننده بود، نه حتی آداب اجتماعی بلد بود. هيچ کدام. با اين حال او يک شبه معروف شد.
به همين دليل وقتی برادر بزرگتر تصميم گرفت سری فعلی را به آدم های معروف اختصاص بدهد، از جيد گودی هم دعوت شد تا به عنوان آدم معروف يا يکی از مشا هير در آن شرکت کند.
ماجرا از آنجا آغاز شد که در اين قفس، جيد به يک هنر پيشه و هم خانه ديگر به نام شلپا شتی که از قضا مشهور و با استعداد است، کلی بد و بيراه گفت، که در نظربيشترمردم برابر بود با نژادپرستی، چون شلپا هندی الاصل است وچيز هايی که جيد نثاراو کرد بيشتر مايه های نژادی داشت.
عصبانيتی که بد وبيراه جيد ايجاد کرد فقط منحصر به بريتانيا نشد وابعاد جهانی پيدا کرد. عده ايی در هند تظاهرات کردند و مترسک جيد را آتش زدند. تماشاگران نزديک به چهل و پنچ هزار شکايت برای کانال چهار که برنامه راپخش کرد، فرستادند. و کا به جايی رسيد که در مجلس عوام بريتانيا بعضی از نمايندگان گفتند کانال چهار بايد خجالت بکشد و بطور رسمی عذر خواهی کند.
ولی در ميان هزاران مقاله ايی که در نشريات نوشته شد و ده ها ساعت ها خبر و تحليل راديويی و تلويزيونی که پخش شد، فقط تعداد کمی هوش و حواسشان به اين نکته بود که شايد جيد گودی بيچاره برای صحنه ايی که در آن بازی می کرد ساخته نشده. جيد حتی زبان رايج محافل رسمی را بلد نيست. لهجه اونسبتا لاتی و عوامانه است، مدرسه درست و حسابی نرفته، آداب و نزاکت های اجتماعی را ياد نگرفته تا چه رسد به آداب عرصه های ملی و حتی جهانی ( برادربزرگ را همه جای دنيا تماشا می کنند).
تنها گناه جيد اين است که چند سال پيش يکباره پرتاب شد وسط گودی به نام برادربزرگ و ناگهان شد يکی از مشاهير. به همين دليل به او يک قرارداد دادند وگفتند بيا و دوباره در برنامه برادر بزرگتر نقش بازی کن. اما او اين بار با آدمهای ناشناس دم خور نبود بلکه در ميان يک عده ای بود که، برخلاف او، شهرتشان را در نتيجه استعدادشان به دست آورده بودند و می دانستند جلوی چشمان ميليون ها نفر چطور حرف بزنند و چطور رفتار کنند.
چيزی که کار را برای کسانی مثل جيد سخت تر می کند اين است که تا وقتی داخل اين قفس و جلو چشم ديگران هستند، نمی توانند هيچ ارتباطی با جهان خارج برقرار کنند. وقتی جيد با رای مردم، يعنی تماشاچيان، از برنامه اخراج شد و از قفس بيرون آمد، از طريق اطرافيان خود فهميد که بر اثر حرفها وکارهای او چه افتضاحی ای بپا شده. بعد از اينکه او از ابعاد ماجرا آگاه شد اعلام کرد که نادم است و از همه عذرخواهی کرد. اما ديگر دير شده بود و اسم او با ندانم کاری و ندانم گويی گره خورده بود.
حالا بشنويد از کانال چهار. روز های اول که اين جنجال بپا شد کانال چهار خوشحال شد که خيلی، حتی در انظار جهانيان، جلب توجه کرده و شمار تماشاچی هايش بالا رفته. مدتی که گذشت، معلوم شد جيد چه دسته گلی به آب داده و برای کانال چهار چه مخمصه ای به پا کرده. چون در هند تظاهرات راه افتاد. دولت از برنامه انتقاد کرد و يکی از حاميان مالی برنامه های کانال چهار اعلام کرد که سه ميليون پوند حمايت مالی اش از اين کانال را قطع کرده. آن وقت مسئولان کانال چهار ابراز تاسف کردند. ولی لطمه به حيثيت کانال چهار تا آنجا پيش رفته که بعضی از نمايندگان مجلس عوام از دولت خواسته اند کمک مالی ساليانه به آن را قطع کند.
ماجرا هنوز به پايان نرسيده و قرار است دستگاه نظارت بر مطبوعات هم در باره شکايات نظر بدهد که ممکن است به تغييراتی در عرضه اين رشته از برنامه ها بينجامد.