۲۱ اکتبر ۲۰۱۱ - ۲۹ مهر ۱۳۹۰
امیر جوانشیر
مسعود گلسرخی آدم عجیب و غریبی است. اگر در مرکز لندن با شما قرار بگذارد، ممکن است با موتورسیکلت و کلاهخود ظاهر شود. وقتی به شما بر میخورد، گرچه سیگاری نیست، ممکن است پاکت سیگاری از جیبش در آورد. خیال نکنید میخواهد سیگار به شما تعارف کند. او به جای سیگار کتابی را چاپ و صحافی کرده و در قوطی سیگار گنجاندهاست.
گلسرخی در لندن مدیر کارهای هنری از نوع طراحی و مد و تبلیغات است. مجلهای به اسم تانک (TANK) در میآورد و ویژه نامههای روزنامههای مشهور را در زمینۀ مُد و طراحی چاپ میکند. پسندیدن کارهایش به سلیقۀ آدمها بستگی دارد. اما هر چه هست، مانند مجلۀ "تانک" موفق است. مثلاً برای تبلیغ شلوار لی، طرحی داده که وقتی میبینید خیال میکنید یک انجیل در حال چاپ و صحافی نیمهکاره را در قرون گذشته از روی خط تولید در چاپخانه برداشتهاند. اما او قصدش این بوده که نشان دهد شلوار لی وقتی کهنه میشود، تازه جا میافتد و راحتتر میشود آن را پوشید. برای همین شلوار لی را کهنهنما درست میکنند. این طرح او در مسابقهای که غولهای تبلیغاتی در آنجا حضور داشتهاند، برنده شده و درآمد قابل توجهی برای شرکتش به همراه آوردهاست.
اینها نشان میدهد که او تا چه حد به طراحی علاقهمند است؛ اما ضمناً نشاندهندۀ آن است که به کتاب عشق میورزد. کتاب برای او از شکل تا محتوا جذابیت دارد و با آن طرحهای مختلفی اجرا میکند. قطع مجلۀ "تانک" هم در ابتدا ترکیبی از کتاب و مجله بود.
"تانک" چهارده سال پیش بنیان گذاشته شد. ابتدا مجلهای دلاویز به نظر نمیآمد، اما هر چه بود قطع و محتوایش در چشم خریداران نشست. به گونهای که مجلهای که در شمارههای اول در ۴۵۰۰ نسخه انتشار مییافت، اکنون بین ۴۵ تا ۶۰ هزار تیراژ دارد. البته به جای دو ماه یک بار که اوایل منتشر میشد، حالا سه ماه یک بار منتشر میشود.
چه شد که مجله راه انداخت؟ عشق و علاقه به یک نوع مجلهنگاری. وقتی درس عکاسی میخواند، نقد عکاسی هم مینوشت. این کار او را به سمت نوشتن و مجله درآوردن سوق داد. "سرمایه نداشتیم. یک همکار آلمانی داشتم که مدیر هنری بود. برای یک شرکت فرانسوی یک کار تبلیغاتی انجام داده بودیم و ۱۵ هزار پوند گیرمان آمده بود. فکر کردیم آن را به مصرف چاپ مجله برسانیم. ما در نظر داشتیم مجلهای چاپ کنیم که هم قطعش خوب باشد هم محتوایش. به عنوان یک کار هنری به آن نگاه میکردیم. فکر کردیم این پول دود میشود و به هوا میرود. اما بعد از اینکه شمارۀ اول را فروختیم، دیدیم ۱۶ هزار پوند مداخل داریم. به این ترتیب کار ادامه یافت".
گلسرخی پس از تحصیلات دانشگاهی به کار هنری در عرصۀ مد روی آورده است و در مجلهاش هم از مد به عنوان چاشنی استفاده میکند. نشریات دیگر وقتی بخواهند شروع به انتشار کنند، دست به تحقیقات میزنند و مثلاً از خوانندگان میپرسند چه نوع مجلهای دوست دارند. "اگر ما این کار را میکردیم، هیچ وقت چنین مجلهای درست نمیکردیم. فکر میکنم هـِنری فورد، سازنده اتومبیل، بود که میگفت: اگر از مصرفکنندگان بپرسید چه میخواهند، خواهند گفت اسب سریعتر. من فقط مجلهای درست کردم که خودم دوست داشتم".
گلسرخی متولد تهران است و تا پایان دورۀ دبیرستان در تهران زیسته، ولی سپس به قصد تحصیل در آمریکا به انگلستان آمده تا زبان انگلیسی خود را تقویت کند. اما همینجا ماندگار شده و اکنون سی و چند سالی است که در لندن زندگی میکند. در دانشگاه لندن عکاسی خوانده و سپس وارد کارهای تبلیغاتی شدهاست. اما هنرش در این است که هنوز ارتباطش را با دانشگاه قطع نکرده و سعی دارد خود را تر و تازه نگه دارد. "من در دانشگاه سن مارتین لندن استاد افتخاری صنعت مد هستم. دوازده سال است که رایگان برای آنها کار میکنم. از این جهت آن را ادامه میدهم که همواره با جوانان بیستساله در تماس هستم. دانشجوها فکر میکنند که من دارم به آنها چیزی یاد میدهم، ولی واقع این است که من از آنها یاد میگیرم".
او با روزآمد نگه داشتن خود نبض بازار مد را هم در دست دارد. از گستردگی بازار مد در پانزده سال گذشته حکایت میکند که بدل به یک صنعت جدی و پرقدرت شده و از صنایع خودروسازی جلو افتادهاست. میگوید در سالهای گذشته مؤسساتی شکل گرفتهاند که برای شرکتهای بزرگ مانند صنایع خودروسازی و سازندگان لوازم خانگی گزارش تهیه میکنند. اینها از صنعت نشر در بخش مد بزرگتر شدهاند. بیست سال پیش طرز لباس پوشیدن و مدهای باب روز از خیابان میآمد. صنایع مد کارهای گذشته را کپی و در بازار باب میکردند. اینک اما همه چیز برنامهریزی شدهاست. فرضاً یک صنعت بزرگ یک گروه موسیقی را میخرد و به آنها میگوید چی بپوشند و چهطور آرایش کنند. به این ترتیب، برای آیندۀ خود سرمایهگذاری میکند. آن گروه موسیقی به عنوان سفیر آن صنعت یا صنایع کار میکند. طبیعی است که گروه موسیقی کار خودش را میکند، اما در عین حال با نوع پوشش و آرایش خود، پیام آن صنایع را به صورت نهانی میگستراند. این نوع کارها در گذشته به صورت خالص به هنر ربط داشت، اما حالا دیگر به صورت خالص هنری نیست، تجاری است. مثلاً وقتی در جشنوارۀ ونیز هنرپیشههایی را میبینید که روی فرش قرمز راه میروند، لباسشان، کفششان، کیفشان، جواهراتشان همه بر اساس برنامهریزی قبلی انتخاب شده و پیام صنایع مربوطه را گسترش میدهند.
با همۀ ابتکارها و نوآوریهایی که مسعود گلسرخی دارد، کار مجله در این سالها به علت گسترش اینترنت سودآور نیست. جوانهای این سالها عادت به خرج کردن برای مجله ندارند. گلسرخی در صنعت تبلیغات و مد پول میسازد و در مجله آن را از دست میدهد. "ما دفتر درازی داریم که همکاران به شوخی میگویند در یک قسمت آن پول در میآوریم و در قسمت دیگر پولها را آتش میزنیم".
شاید به همین علت حالا تارنمایی با نام Because راه انداخته تا زیانهای مجلهاش را جبران کند. این تارنما به صنعت مد تعلق دارد و در کنار تازههای مد، به انتشار آگهی مبادرت میورزد. در ضمن گلسرخی در سال چهار شماره ویژه نامۀ مد و طراحی تولید میکند که ضمیمۀ هفتهنامۀ معروف ابزور The Observer در لندن منتشر میشود.
در گزارش تصویری این صفحه، مسعود گلسرخی از طراحی و مد و کار نشر و تجربههایش میگوید.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب