در تاجیکستان هم، مانند بسیاری دیگر از جامعه های شرقی، تا چندی پیش تمام بخش های زندگی اجتماعی دارای "اندرونی" ویژه زنان بود. به ندرت می شد زنان را بیرون از محدوده آن "اندرونی" دید.
این جدایی قاطع جنسیتی در جای های همگانی همین اکنون هم در برخی از روستاهای تاجیکستان حفظ شده است. اما در اوایل حکومت شوراها این حالت در سراسر کشور حاکم بود. حضور زن کنار مردان بیگانه از عجایب روزگار محسوب می شد و مردم معمولا آن را برنمی تابیدند. به ویژه، حضور زن روی صحنه تئاتر ناممکن بود و نقش زنان را هم مردها اجرا می کردند.
نخستین تئاتر حرفه ای در شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، سال ۱۹۲۹ گشایش یافت که اکنون آن را با نام تئاتر ابوالقاسم لاهوتی می شناسند. (شاید بسیاری ندانند که ابوالقاسم لاهوتی، شاعر کرمانشاهی، که به تاجیکستان مهاجرت کرده بود، به خاطر گام های بزرگ فرهنگی اش برای تاجیکستان، درشمار نامداران فرهنگ تاجیک شناخته شده است.)
مسئولان تئاتر لاهوتی در سال های آغازین فعالیت آن با معضل نبود هنرپیشه زن مواجه بودند. حضور زن در هنرهای نمایشی در تاجیکستان، مساوی با کفر تلقی می شد. هیچ زنی یارای آن را نداشت که تعصب جامعه را نادیده بگیرد و روی صحنه برود. اما به تدریج چنین زنان دلیرى پیدا شدند و با تعصب فراگیر به پیکار پرداختند.
گلچهره بقایوا از زمره پیش کسوتان بازیگری زنان تاجیکستان در تئاتر است. اما حضور او به تنهایی کفاف نیاز تئاتر به بازیگران زن را نمی داد. و همچنان، بیشتر نقش های زنانه، توسط هنرپیشه های مرد اجرا می شد.
اما این حالت نمی توانست برای همیشه ادامه داشته باشد. ورود صافیه تویبایوا به تئاتر در سال ۱۹۳۴ دختران دیگر را نیز تشویق کرد که از خط قرمز جامعه سنتی عبور کنند و روی صحنه تئاتر بروند.
در سال ۱۹۴۰ ستاره دیگری در آسمان تئاتر تاجیکستان درخشید: تحفه فاضلوا نیز به جمع اندک هنرپیشه های زن پیوست و اکنون نام او در ردیف کامگارترین بازیگران تئاتر تاجیک در سده ۲۰ می آید.
اما مشکل کمبود هنرپیشه های زن تا سال ۱۹۵۰ از موانع عمده تئاتر تاجیک به شمار می آمد. اندک اندک یخ تعصب آب شد و چشم مردم به دیدن بازیگران زن روی صحنه خو گرفت. دختران بی شماری از دانشگاه های هنرهای زیبای شهرهای تاشکند و مسکو فارغ التحصیل شدند و دیگر نیازی نبود که مردان نقش های زنانه را اجرا کنند.
با وجود این پیشرفت چشمگیر، برای بسیاری از خانواده ها تلاش دخترانشان جهت راه یافتن به تئاتر همچنان جسارتی نابجا تلقی و با آن مقابله می شد. البته، عده ای هم بودند که با آرزو و آمال هنری دخترانشان مشکلی نداشتند و از آنها در این راستا حمایت می کردند. اما باور غالب بر این بود که صحنه تئاتر، با وجود اجر هنری ای که می تواند برای یک زن به بار آورد، زندگی شخصی او را نابسامان می کند.
شهرتی که بازی هنرپیشگان زن در تئاتر و سینما برایشان به ارمغان می آورد، معمولا همانند زنان مشهور دیگر، همراه با شایعات فراوانی در باره زندگی شخصی آنها بود. هر شوهری زندگی با هنرپیشه زن را تحمل نمی کرد و کار برخی به طلاق کشیده می شد.
حوادث تلخ تری هم، از قبیل کشته شدن یک هنرپیشه زن به دست شوهر بد رشک اش، ناسازگاری ایده بازیگری زنان با جهان بینی سنتی برخی را آشکار می کرد. اما در اواخر دوره شوروی این حوادث بسیار نادر شد و هنرپیشگان زن هم جایگاهی همپایه همتایان مرد خود یافته بودند و تقریبا به همان اندازه در میان مردم عادی ارج و احترام می دیدند.
اما امروز، نگاه های سنتی پیشین به تدریج در حال پر کردن خلاء ایدئولوژیکی است که در پی فروپاشی اتحاد شوروی حادث شد. تغییر ارزش ها عرصه تئاتر را نیز درمی نوردد و دوباره گروهی با تکیه بر ارزش های سنتی به نکوهش هنرپیشگان زن می پردازند و حرفه آنها را شایسته نمی دانند.
این تغییر ارزش هنوز فراگیر نشده است و بیشتر به گروه های عقیدتی خاص برمی گردد. اما نفس بروز دوباره برخورد منفی با بازیگران زن و ممانعت برخی از پدر و مادران از تحصیل دخترانشان در رشته بازیگری، یادآور سال های تیره آغاز سده بیستم میلادی در آسیای میانه است. زمانی که دیوارهای "اندرونی" زنان در هر ساحت و زمینه ای از جامعه، سفت و محکم بود.
اما این تنها دلیل از رونق افتادن شغل بازیگری در میان زنان تاجیکستان نیست. شاید دلیل عمده آن اقتصادی باشد. درآمد یک بازیگر به تنهایی کفاف زندگی او را نمی دهد و غالبا هنرپیشه ها در کنار کار تئاتر و سینما یک یا چند شغل فرعی هم دارند.
در زمان شوروی چنین وضعی برای هنرپیشه ها قابل تصور نبود و بازیگری از حرفه های معتبر و نسبتا پردرآمد محسوب می شد. عنوان های افتخاری "هنرپیشه مردمی" یا "هنرپیشه شایسته جمهوری" بر اعتبار و درآمد آنها به طور قابل ملاحظه ای می افزود. اما اکنون از آن شان و مقام تنها خاطره ها مانده است.
در گزارش مصور این صفحه سه هنرپیشه زن تاجیک از کار و زندگی خود می گویند.
به امید آزادی تمام زنان دنیا.