عصر یک روز رمضانی است. جمع پریشانی از نقاط مختلف جهان به باغ بابر در غرب شهر کابل آمده اند تا حمایت شان را از یک روز بدون جنگ در افغانستان اعلام کنند.
سازمان ملل متحد بدون اجازه بابر شاه ( عجب روز گاری) در گوشه ای از باغش نمایشگاه عکس برگزار کرده و نام نمایشگاه را " عکاسی و صلح " گذاشته است.
" شاید خیلی ها بگویند با یک روز صلح چه می توان کرد؟ این کافی نیست، اما باید گفت یک روز بدون جنگ هم خیلی با ارزش است. می توان، به نیازمندان کمک کرد؛ می توان به آسیب دیدگان یاری رساند؛ می توان به کودکانی که در معرض خطر بیماری های گوناگونی قرار دارند واکسن زد؛ اما بیایید برای یک صلح پایدار و دایمی تلاش کنیم."
اما نمایشگاه واقعا جالب بود محلی که برای برگزاری آن انتخاب کرده بودند آن راخیلی دلپذیر تر کرده بود. زمان گشایش نمایشگاه نیز با دقت خاص انتخاب شده بود. وهمه اینها فضایی را ایجاد کرده بود که دل آدم می خواست ساعت ها آنجا بماند، شب را آنجا بخوابد، لذت ببرد. اما اگر جنگ وهراس از جنگ نباشد.
شاید اگر هراس از جنگ وتفنگ نبود خیلی ها ترجیح می دادند شب را در باغ بابر بخوابند. اما تاوقتی حتی سایه جنگ هم باشد آدم از رسیدن به کوچکترین آرزوهایش نیز چشم می پوشد.
" جنگ" این واژه را افغان ها خوب می شناسند، چون سی سال با " جنگ" زیسته اند، اما چرا امروز برای حمایت از " یک روز بدون جنگ " نیامده بودند؟ آیا آنها کشور و زندگی شان را بدون جنگ نمی خواهند؟ نمی خواهند با جنگ وداع کنند؟ بدون شک می خواهند. آنها می خواهند جنگ حتی یک لحظه در هیج جای جهان نباشد، اما این که امروز نیامده بودند دلایل زیادی داشت.
عده ای لنگ اند و نمی توانند پله های بی شمار با شکوه باغ بابر را بپیمایند. جنگ پای آنها را قطع کرده. عده اى نمی توانند ببینند. جنگ چشمی برای آنها نگذاشته. عده کثیری گرسنه اند. وتا آخرین ثانیه های روز باید برای یافتن لقمه نانی بدوند تا زنده بمانند. فرصتی برای تماشا ندارند. راستی اگر چشمی برای دیدن باشد افغان ها خودشان کامل ترین تصویر جنگ نیستند؟
اما عصر سه شنبه باغ بابر واقعا دیدنی بود، هوای پاک، آدم های متنوع و مرتب و از همه مهم تر عکس های بسیار زیبائى که به نمایش گذاشته شده بودند. این عکس ها همه از " فرشته دنیا" عکاس افغان بود. که خودش نیز برای سازمان ملل متحد کار می کند.
عکس ها اما بیشتر از آن که از جنگ حکایت کنند از زندگی قصه می کردند. و از زن نیمه فراموش شده افغان. بیشتر عکس ها به زنان اختصاص داشت. زن بعنوان فرمانده پولیس، زن بعنوان گوینده، زن بعنوان کشاورز، زن بعنوان معلم، زن بعنوان آشپز، زن بعنوان طبیب و زن در همه جا. خلاصه زن به وسعت زندگی.
تا ٢١ سپتامبر سه روز دیگر باقی مانده است. آیا این روز واقعا روز بدون جنگ در افغانستان خواهد بود؟ آیا واقعا در این روز هیچ قریه ای بمباران نمی شود؟ طالبان حمله نمی کنند؟ واقعا امداد گران می توانند با استفاده از این یک روز به هزاران کودک نیاز مند واکسن بزنند؟ به هزاران کودک دچار بدى تغذیه وهزاران مادر بیمار در جنوب افغانستان کمک برسانند و خود گروگان گرفته نشوند؟
اگر چنين بشود، آنگونه که نماینده سازمان ملل می گوید، خیلی کار ها می توان کرد. همه امیدوارند که هم آمریکایی ها هم طالبان یک روز را بدون جنگ سپری کنند. و در افغانستان یک روز به شب برسد که کسی در آن کشته یا مجروح نشده است.
جنگ! چگونه می شود یک روز حد اقل دور از سایه تو بود و از دیدن نمایشگاهی که زندگی در آن به تصویر کشیده شده لذت برد؟
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید