داریوش رجبیان
گویی کتاب هم مثل دارو و خوراکی مدت مصرف دارد؛ به ویژه در جوامع ایدئولوژیک که همه چیز را از روزنه ای تنگ ارزیابی میکنند، و هر آن چه را که با دیدگاهشان نمیخواند، کنار میگذارند، دور میریزند، میسوزانند یا خمیر میکنند.
اتحاد شوروی پیشین بارزترین نمونههای منقضی شدن کتابها را به نمایش گذاشته بود. عمر برخی از کتابها به یکی دو سال هم قد نمیداد و تا نویسندۀ آن مورد بیمهری قرار میگرفت، کتابش قبل از خود او اعدام میشد؛ یعنی کتابها نه تنها از قفسهها برچیده میشدند، بلکه در کام آتش میسوختند و برای همیشه بینام و نشان میشدند. اگر نسخهای از آن جان به سلامت میبرد و به خارج راه مییافت، میماند و تکثیر میشد. درست مثل پناهجویی که میخواهد در سرزمین دیگران زمینۀ بالندگیاش را فراهم کند، کتابها هم پناهنده میشدند.
برخی از کتابها، به مانند نوشتههای بیشمار ژوزف استالین، با مرگ نویسندگانشان میمردند و کتابداران موظف بودند قفسهها و گنجههایشان را از نوشتههای بیاعتبارشده تصفیه کنند. دستور از بالاترین مقام میآمد. برای نمونه، "استالینزدایی" کتابخانهها تصمیم نیکولای خروشچف، خلف استالین در مقام رهبری حزب کمونیست شوروی بود. غافل از آن که همین سرنوشت در انتظار نوشتههای خود او هم بود؛ با این تفاوت که کتابهای خروشچف را پیش از درگذشتش برچیدند.
دانشجویان آن دورهها مجبور بودند همگام با زمانه محتوای پایاننامههای خود را تغییر دهند. مثلاً کسی که نوشتن رسالهاش را در دوران استالین آغاز کرده بود، نمیتوانست آن را در عهد خروشچف تحویل استادان دهد. باید گفتههای استالین که ذکر آنها در رسالههای فیزیک و شیمی هم حتمی بود، با نوشتهها و گفتههایی از خروشچف عوض میشد. تغییر رهبری، به ویژه در چند دهۀ نخست عمر کوتاه امپراتوری سرخ، به مثابه تغییر محتوای کتابخانهها و رسالههای علمی بود.
بدین گونه، از سال ۱۹۲۴میلادی که نخستین کتابخانههای مدرن در تاجیکستان پدید آمدند، تاکنون، قفسههای آنها بارها پر و خالی شده است، تا خاطر سردمداران وقت را خوش دارد و مهمتر از آن، زمینههای تحکیم ایدئولوژی حاکم را فراهم کند. این پر و خالی شدنها تنها دلیل ایدئولوژیک نداشت، بلکه در مواردی مربوط به تغییردبیره یا خط میشد که در تاجیکستان در ظرف ده سال دو بار اتفاق افتاد.
در دهۀ ۱۹۲۰میلادی خط تاجیکان فارسی بود و کتابهایی که در کتابخانههای جدید انباشته میشد، همگی به همین خط بود. اما از آثار ادیبان کلاسیک پارسی در قفسههای این کتابخانهها در آن دوره خبری نبود. آن دسته از ادبیات هنوز از سوی دستگاه نوپای رژیم سرخ طبقهبندی نشده بود یا به عبارت دیگر، از صافی ایدئولوژی کمونیستی نگذشته بود. در عوض، کتابخانهها از نوشتههای تبلیغاتی کمونیستی آگنده میشدند، تا نسل نوین شوروی را مهندسی کنند.
با گذار به دبیرۀ لاتین در سال ۱۹۳۰ محتوای کتابخانهها هم لاتین شد. و ده سال طول نکشید که خط "سیریلیک" مستقیماً از مسکو به تاجیکستان آمد و کتابخانهها لاتینزدایی شدند. یعنی کتابخانههای تاجیکستان و دیگر بخشهای شوروی پیشین چندین موج پاکسازی به خود دیدهاند.
با پایان مدت مصرف کمونیسم و درهم ریختن بساط سیاسی آن، تاجیکستان مدتی در سردرگمی ایدئولوژیک به سر برد که عوارض آن همچنان مشهود است و گویی این کشور هنوز به ایستگاه ایدئولوژیک بخصوص ديگری نرسیدهاست؛ به گونهای که یک سال را به تمدن آریایی یا زرتشت و سال دیگر را به امام اعظم مکتب حنفی مذهب تسنن اختصاص میدهد.
در این سردرگمی که سرانجامش ناپیداست، تنها یک چیز روشن است: پیوند این پاره از خاک آسیای میانه با گذشتۀ کمونیستیاش گسسته شده و گمان نمیرود در آیندۀ قابل پیشبینی تاجیکان دوباره به آن رو آورند. از این رو بسیاری از کتابخانههای تاجیکستان تصمیم گرفتهاند که بار دیگر قفسههای خود را پاکسازی کنند و این بار این پاکسازی شامل همۀ ادبیات کمونیستی خواهد شد: از دهها جلد کلیات لنین گرفته تا اشعار خشک و بیجان شاعران مداح شوروی از معرض دید مردم ناپدید خواهند شد و به زیرزمینیها و انبارهای کتابخانهها خواهند رفت. و معمولاً کتابهایی که راهشان به زیرزمینیهای تاریک و نمناک ختم میشود، سرانجامی جز پوسیدن و نابودی ندارند.
آیا میتوان از یک برهۀ مهم تاریخی که ما به هر دلیلی شاید از آن خوشمان نمیآید، به این راحتی چشم پوشید و حاصل ذهنی آن دوره را چون تفالههای ذهنی دور ریخت؟ این پرسشی است که امروزه عدهای در تاجیکستان مطرح میکنند. در برابر آنها شماری دیگر ادعا میکنند که کتابهای دوران کمونیستی دیگر به درد کسی نمیخورند و فضای بزرگ کتابخانهها را اشغال کردهاند، در حالی که آن فضا را میتوان به کتابهای محبوبتری داد.
دیدگاهی شبیه نظر اخیر برخی از کتابخانههای استان ختلان تاجیکستان را متقاعد کرده است که ادبیات کمونیستی را از تالارهای قرائت جمعآوری و پنهان کنند، تا فضای بازتری داشته باشند.
اما اکنون به نظر میرسد که فضای این کتابخانهها بیش از اندازه باز است؛ قفسههایی که تا دیروز پر بودند، اکنون خالی اند و کتابهای نوچندانی وجود ندارد که جایگزین آنها شود، به جز چند کتاب منقش و مصور رهبر کشور و تعدادی کم از آثار نویسندگان که تنها جای کوچکی از جایگاه وسیع کتابهای رهبران و نویسندگان پیشین را پر کرده است. با بحران فعلی انتشار کتاب که دامنگیر تاجیکستان شده، تصور میشود که این بار نوبت پر گرد شدن خود قفسههای خالی است، نه کتابها.
در گزارش تصویری این صفحه که مومن شیرخانف در استان ختلان تاجیکستان تهیه کردهاست، به شماری از این کتابخانهها سر میزنیم.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
از دید من نابود نمودن کتاب به هر گونه که باشد کار نادرست
کتاب یا نسک به هر اندیشه که باشد باید نگهداری شود و برسی گردد. همین کتاب است که ما را از روزگار گذشته گان آگاه میسازد
شکستن کار هوشیاران نباشد
کسی کاو بت شکست دیوانه باشد