عشق مادرم به کتاب خوانی مايه تعجب ما فرزندانش نبود، چون به آن خو گرفته بوديم. با اين که کل تحصيلات وی هفت سال آموزش در يک مدرسه استالينی روستايی در تاجيکستان بود. در خلال دوختن و پختن، جارو زدن و شستن، کتابی هم دم دست داشت که روزنه ای را به جهانی فراختر به روی او باز می کرد
گردش کتاب ها از قفسه به آشپزخانه و ماشين دوزندگی و از آنجا دوباره به قفسه خيلی سريع بود و به همان سرعت کتاب ها سير تازه ای را دست به دست ما، فرزندان مادرم، می پيمود.
از "دختر آتش" جلال اکرامی، "آدينه" صدر الدين عينی و "فردوسی" ساتم الوغزاده گرفته تا "اليور تويست" چارلز ديکنز، "جنايت و مکافات" داستايفسکی و "سه تفنگدار" آلکساندر دوما همه و همه بعد از مدتی نقل نشست های شام ما بود و قهرمان های آنها در ضمن گفتگوهای ما عمری دوباره می يافتند.
اين حالت منحصر به خانواده ما نبود. محفل ما گسترده تر می شد و با خانواده های ديگر هم به اختلاط ادبی می پرداختيم و با هم کتاب رد و بدل می کرديم.
...زمان گذشت و زمانه دگر شد. اکنون اين گفت و گذار ها، اگر به تاريخ نپيوسته باشد، ديگر بسيار نادر است. تا باد تحولات بن افکن وزيدن گرفت، از منزلت پيشين کتاب سايه ای بيش نماند.
زمانی قفسه های کتاب فروشی های دوشنبه، پايتخت تاجيکستان، زير بار کتاب خم خورده بود و حالا زير غبار خم خورده است. در بزرگترين کتاب فروشی شهر در خيابان لنين (رودکی فعلی) که زمانی ميعادگاه عشاق کتاب بود، اکنون شرکت های تجاری خرد و كلان بسياری بساط پهن کرده اند.
کتابخانه فردوسی که زمانی به بايگانی خيره کننده و تعداد زياد اعضايش می نازيد، اکنون دست نگر (محتاج کمک) سازمان هايی است که در تالار های بزرگ آن برنامه ای بگذارند و پولی بپردازند، تا امور آن همچنان بچرخد. تالارهای آن که روزگاری پر از خواننده بود، اکنون تنها در دوره امتحانات بازديد کننده ای چند می بيند.
ديگر تقريبا نمی توان کسی را در اتوبوس ديد که کتاب بخواند. دست ها گرفتار حمل بار و مايحتاج روزگار است و ديگر ظرفيت حمل يک کتاب را ندارد.
ذهن ها هم گرفتار مشغله های ديگر است و پذيرای کتابی نيست. و اگر بتوان به نحوی در اين ذهن ها کتابی را گنجاند، آن کتاب کجاست؟ شماری از همان نويسندگان خوب که کتاب های خوبی را برای ما فراهم می کردند، هنوز در قيد حيات هستند، اما محيط و شرايط زندگی آنها هم به مانند روزگار خوانندگانشان تغيير کرده و دستشان به قلم نمی رود. و اگر هم رفت، آن درّ کلام پيشين را نمی ريزد.
غالبا علت اين وارونگی، بی سر و سامانی اقتصادی در پی پنج سال جنگ داخلی تاجيکستان عنوان می شود. از پايان آن جنگ اينک حدود ده سال می گذرد، اما مايه نگرانی همچنان باقی است که مرغ الهام نويسندگان و مرغ اشتياق خوانندگان در تاجيکستان کجا پر کشيده است؟
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید