Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
انتخابات در امپراتوری خاک

جمال سپهر

به من آویزان می شود. می پرسم، نامت چیست؟ می گوید "خاک!".

می گویم: "خاک، چند ساله هستی؟". می گوید: "مَچُم!"* (یعنی نمی دانم).

دوستش می گوید: "اگر خریدار هستی، بخر. وقت انتخابات است. ما را معطل نکن. کسی تا حالا عمر خاک را نپرسیده!"

روزنامه را بر می دارم و سر صحبت را با خاک باز می کنم. سعی می کنم بفهمم که خاک چند ساله است.

بعد می گویم: "خاک، چرا این عکس ها را روی دیوارها زده اند؟" می گوید: "انتخابات است کاکا (عمو)!"

پدرش در پاکستان غریبکاری (کارگری) می کند، پس نمی تواند رأی بدهد. مادرش هم یکسال است که مریض است و کارت رأی دهی ندارد.

می گویم: "پدرت این اسم را برایت انتخاب کرده؟"

دوستش در حرفم می دود و با نیشخندی می گوید: :"کاکا او وخت (آن وقت) انتخابات نبود که کسی نام انتخاب کند."

خودش می گوید که نام اصلی اش "اسکندر" است، ولی مثل پدرش همیشه اول خود را با پیشوند "خاک" معرفی می کرده و شده "خاک - اسکندر". بعد هم کم کم نامش تبدیل شده به "خاک".

یادم از سال های کودکی می آید که وقتی مسافری از کابل داشتیم، بعضی از آدم های متواضع خود را با پیشوند "خاک" معرفی می کردند. "خاک – غلامرسول"، "خاک – امیرمامد*" و "خاک..."

حتماً با مادر مریضش روزگار به سختی می گذرد، ولی به روی خود نمی آورد.

"نه کاکا، حالا که زمان انتخابات است، مه (من) پادشاهی می کنم. هم کفش ها را واکس می زنم و هم روزنامه می فروشم".

تیراژ روزنامه ها بالا رفته. ستادهای انتخاباتی نامزدها و روزنامه فروشی ها به این بچه ها برای توزیع عکس و یا فروش روزنامه ها نیازمندند. فقط سه تا روزنامه دارد که بفروشد. بقیه اش را فروخته است.

مادرش ناراحت بوده که چرا همه "اسکندر" را خاک صدا می زنند و می گفته که شگون ندارد. شاید عمر پسرش "خاک" شود، یعنی جوانمرگ شود. یا وقتی "اسکندر" شیطنت می کرده، زن های همسایه می گفته اند، "رنگش به خاک!" (شاید معادل "برود گم شود").  ولی پدرش می گفته: "خدا آدم صفی الله ره از خاک جور کرد (ساخت)، ما هم از خاک هستیم، و وقتی که مردیم، خاک می شویم. خاک بد نیست".

بر لباس ها و گونه هایش خاک نشتسه، مثل خود من و شاید هزاران رهگذری که در این خاک زندگی می کنند و به نظر نمی آید که همه به مزمزۀ آن خو گرفته باشند. کابل سال های قبل هیچ وقت این طور نبوده است.

روزنامه را ورق می زنم، کاندید مورد علاقۀ اسکندر، قول داده که  از "خاک" در برابر بیگانه دفاع کند و یادم می آید که جایی دیگر هم گفته که می خواهد گداها را "خصوصاً گداهایی را که به [بهانۀ] دستفروشی به مردم آویزان می شوند"، جمع کند و در نهایت هم می خواهد "خاک های سطح شهر" را جارو کند. خاک هایی که مردم کابل را به گفته او "کور" و دچار "سینه قیدی*" کرده است.

می گویم که این کاندیدا می خواهد دستفروش ها را جمع کند. اگر انتخاب شود، تو چه کار می کنی؟ می گوید که فعلا وقت کار است؛ ولی انتخابات که تمام شد، تلاش می کند به مکتب برود. اگر اسکندر درس بخواند و درسش تمام شود، کاندیدا می شود؟ بجای جواب به این پرسش پول هایش را در مشتش فشار می دهد و در یک چشم به هم زدن میان ماشین های رنگارنگ و گرد و خاک کابل گم می شود. 

بعد بر می گردد و می گوید: "کاکا، سئوال پیچم کردی، یادم رفت "اخبار*" را به تو بدهم."

می گویند، اگر چیزی به خاک بدهی، از خاک بازیابی*.



*شکل کوتاه شده "من چه می دانم" که در بخش هایی از افغانستان و تاجیکستان رایج است.
*مامد – محمد، مثل ممٌد.
*تنگی نفس.
*اخبار، در کابل به روزنامه "اخبار" هم می گویند.
*"هرچه به خاک دهی، از خاک بازیابی". قابوسنامه، امیر عنصرالمعالی.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- سونیتا، 2009/08/27
سلام به شما مه بیشتر گزارش های سایت شمار دونبال می کنم به همی شهر خودما که بیشتر نام ها شبیع همی است مثل آفتاب و ماتاب و دریا و صدف و خاک وغیره مردم هر نامی میگذارن کسی نمی شه برای مردم خرده بگیره و حد و حدودی بگذاره
- جهانگرد، 2009/08/25
من واقعا با نشر اینچنین گزارشهای .....از چدید انلاین دل گرفته میشوم.
- ترفند شناس، 2009/08/20
هیچ کسی اسمش خاک نیست و به ویژه یک کودک خود را خاک معرفی نمی کند. من به جمال جان سخن آدم شاعران را ذکر می کنم که گفت: هرکه ناموخت از گذشت روزگار/هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار. یا آنکه گفت: بار کج به منزل نمی رسد. اگر جمال جان می تواند ثابت کند که به راستی یک کودک در کابل خود را به او خاک معرفی کرده است حاضرم تمام مخارج سفر جمال جان به کابل را به همراه حق الزحمه ی این گزارشش بپردازم و قول می دهم که این کار را خواهم کرد اگر او بتواند ثابت کند که کودکی خود را خاک معرفی کرده است. شما در کجای جهان تشریف دارید؟ این چه روشی است که در پیش گرفته اید؟ آیا اهانت و تحقیر بس نیست؟
- رضا، 2009/08/20
با تشکر از جدید آنلاین: گزارش بسیار بسیار زیبایی بود، از متن گرفته تا صدا وهمین طور سوژه و عنوان این گزارش "انتخابات در امپراطوری خاک"
- یک کاربر، 2009/08/19
bali sedaye besiar delneshin o dust dashtani gozareshe jaleb ra jalebtar karde ast.afarin!
- آرزو، 2009/08/19
وای خدا من: جمال سپهر، تو هر کاری واقعا شما استادی، دستمریزاد ای استاد گرانقدر.
- Bahar، 2009/08/18
sade va taasir-gozar va sad albate har gozaresh-e sadee ham ba sedaye delneshin aghaye Rajabiyan didani va shenidani mishavd! piroz bashid
- یقینی، 2009/08/17
اشک از چشمانم سرازیر شد، ولی در قلبم نوری از امید برای افغانستان حس کردم، افغانها دوستتان دارم، خانه تان آباد باد و زندگی تان شاد.
- مهدی، 2009/08/17
بی نظیر بود، با قلم ات چنان کلمات را به هم پیوند داده ای که خواننده را به وجد می آورد، و به درستی معنی خاک را درمییابد.خاکی که همتی بس بلند دارد .
- یک چایبر، 2009/08/17
فوق العاده بود؛ مردان کوچک، رویاهای بزرگ و چه زیبا جمال جان آنرا به نمایش در آوردی؛ با تشکر از جدیدآنلاین و همینطور گوینده با صدای گرم و شنیدنی اش . . .
- علی، 2009/08/16
جمال عزیز عالی بود
چون همیشه
- نازنین، 2009/08/14
چقدر زیبا در این گزارش با کلمه "خاک" بازی شده بود. عالی بود. زاویه دیگر از انتخابات در افغانستان از نگاهی تیزبین.
- یک کاربر، 2009/08/14
با دیدن این گزارش بسیار زیبا، خیلی متاثر شدم برای بچه هایی که بجای نشستن در کلاس درس و مدرسه مجبورند به سختی کار کنند.
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.