افغانستان بعد از سپری کردن سالهای جنگ تجربههای تازهای را در عرصههای مختلف پشت سر میگذارد؛ پدیدههایی که قبل از دوران جنگ وجود نداشتهاند و یا بستر آنها در طی این سالها به کلی ویران شدهاست. برگزاری نمایشگاهها و جشنوارههای فرهنگی و هنری نمونهای از این پدیدهها هستند که برای هنرمندان و برگزارکنندگان این کشور، نو به شمار میآیند.
آفرینشهای هنری نیاز به تماشا، نقد و تحسین دارند و همین نیاز باعث شدهاست تا در سالهای اخیر شاهد رونق گرفتن این رویدادهای فرهنگی در افغانستان باشیم.
جشنوارههای سالانه تئاتر، هنرهای تجسمی و نمایشگاههای عکس از آن نمونه هاست.
در این میان اما جشنوارۀ بین المللی فیلم های کوتاه و مستند کابل یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی در افغانستان است که هر سال میزبان سینماگران افغان و دیگر کشورهاست و آنها جدیدترین تولیدات خود را در عرصۀ فیلم کوتاه و مستند به نمایش در میآورند و در معرض قضاوت داوران و تماشاگران قرار میدهند.
چندی پیش چهارمین دورۀ این جشنواره در شهر کابل برگزار شد که میزبان دهها فیلم رسیده از کشورهای پاکستان، ایران، تاجیکستان، فرانسه، هند، انگلیس، اسپانیا و همینطور فیلمسازان افغانستان بود. گوته انستیتیوت (مرکز فرهنگی آلمان) و سفارت انگلستان نیز امسال به جمع تمویلکنندگان این جشنواره پیوسته بودند.
از بین این فیلمها ۶۰ فیلم برای نمایش انتخاب شد که در سالنهای لیسۀ استقلال، دانشگاه تعلیم و تربیت و دانشگاه کابل به نمایش گذاشته شدند. به گواهی شرکتکنندگان و مخاطبان، سطح بهخصوص فیلمهای داخلی ارائه شده در این فستیوال نسبت به سالهای گذشته رشد داشتهاست.
سه کارگاه هم در حاشیۀ این جشنواره به بحث در مورد ساختار فیلمهای مستند، سینمای معناگر و فیلمنامهنویسی پرداختند.
جشنوارۀ امسال فستیوال جوانان دلیر و قصههای پیچیده و قوی آنها بود. فیلمهای متفاوت این جوانان میتواند عنوان غیرقابل افتخار "سینمای افغانستان" را از نو تعریف کند و بر پردۀ خاموش سینمای کشور نور فراموش شدۀ هنر هفتم را بتاباند. به عنوان مثال، جشنوارۀ کابل، امسال جایزۀ بهترین فیلم کوتاه را به "تشناب" (علی حسین حسینی، ۲۰۰۹) داد؛ یک فیلم کوتاه هفت دقیقهای از یک کارگردان جوان و گمنام، که بسیاری تا آن وقت، نه نامش را شنیده بودند و نه قیافهاش را دیده بودند.
تقریباً تمام برندگان این دوره را جوانان تشکیل داده بودند که نشان میدهد نسل جدید از فیلمسازان جوان در راهند که دیدگاه های بهروزتر و نوتری دارند و نوید دهندۀ آیندهای بهتر برای سینمای افغانستان هستند. بدون شک، میدان دادن به جوانانی که قصههای تازهای برای گفتن دارند، خود نشانۀ خوبی است، اما این آن چیزی نیست که همه از آن خوش باشند.
با وجود این، چند نکته در جشنوارۀ امسال قابل تأمل بود؛ و انتقاداتی جدی مطرح شد. نکتۀ اول عدم اطلاعرسانی مناسب بود که شاید بتوان آنرا بزرگترین نقیصه این جشنواره دانست. بسیاری از فیلمسازان داخلی و خارجی که در سالهای قبل در این جشنواره حضور داشتند، امسال نه دعوت شده بودند و نه اطلاع یافته بودند. همین امر باعث شده بود که تعداد فیلمهای خارجی از ۱۳۰ فیلم در سال گذشته به ۵۱ فیلم در امسال کاهش یابد.
همین آشفتگی در برنامهریزی و عدم تبلیغ لازم باعث شد که هر چند امسال چهار مکان برای نمایش فیلمها در نظر گرفته شده بود، استقبال مردم در مقایسه با سالهای قبل بسیار کمتر بود؛ به طوری که در اکثر موارد سالنها خالی از تماشاگر بود و فقط تعداد انگشتشماری در سالنها حضور یافتند. در حالی که در سالهای گذشته سالنها معمولاً پر از تماشاگر بود و برای نمایش هر فیلم بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ نفر حضور مییافتند. در نتیجه، بسیاری از علاقهمندان این جشنواره موفق به دیدن این فیلمها نشدند.
همه ساله از کشورهای همسایه و منطقه مهمانانی خاص دعوت میشدند، کارگاههایی در کنار جشنواره برگزار میشد و از تجربیات آنها استفاده میشد که جشنوارۀ امسال از این نظر فقیرتر از پارسال بود.
در میان برگزارکنندگان این جشنواره چهرههای سالهای قبل حضور نداشتند. گویی تیمی رفته بود و ترکیبی جدید از برگزارکننده ها و گویندهها جای آنها را گرفته بود. وقتی با یکی از برگزارکنندگان پارسال تماس گرفتم و داستان را جویا شدم، هیچ جوابی نداد و سکوت اختیار کرد.
جایزۀ پارسال تندیس بلورین بودا بود که از آن به عنوان قدیمی ترین نماد فرهنگی افغانستان نام برده شد. اما امسال جایزۀ جشنواره یکباره به اسبی تبدیل شد و رخش مرمرین نام گرفت.
در دادن جوایز در سالهای گذشته اعتراض کمتری صورت میگرفت. اما امسال میزان اعتراضها بیشتر بود و انتقاداتی متوجه هیئت داوران شد که اگر در سالهای آینده ادامه یابد، تأثیر سوئی بر این جشنواره فرهنگی خواهد گذاشت.
نکتۀ دیگر، حضور و پوشش واقعاً کمرنگ رسانهها بود. این رویداد مهم فرهنگی حتا در سطح رسانههای داخلی بازتاب چندانی نداشت، نقد نشد و میتوان گفت، مورد بیمهری واقع شد. شاید رسانهها هم از برگزاری چنین رویدادی آگاه نبودند.
سؤالی که ذهن مرا آشفته می کرد، این بود که چرا در کشوری که بیش از هرچیزی به وصل و سازندگی نیاز است، فصل حرف اول را میزند و چرا به جای خشتی روی خشتی گذاشتن، بنایی جدید ساخته میشود؟ چرا از تجربه های گذشته استفاده نمیشود؟ و دهها چرای دیگر.
به هر حال پروندۀ فستیوال چهارم بسته میشود، اما هیچ معلوم نیست که بانیان مالی این جشنواره همچنان سال آینده از آن پشتیبانی خواهند کرد یا نه. پس از سپری شدن سالهای جنگ در افغانستان و تضعیف بسترهای فرهنگی و هنری کشور، آیا نباید این فرصتها را دریافت؟
در گزارش مصور این صفحه که صنم صالحی آن را تهیه کرده است، بصیر حمیدی، از برگزارکنندگان جشنوارۀ امسال، از چند و چون این دوره میگوید.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
http://www.persianacademy.ir/fa/wordspdf.aspx
پیشنهادات برای واژه های جدید پارسی را میتوان درمحل زیر در اختیار "فرهنگستان زبان و ادب فارسی" قرار داد:
http://www.persianacademy.ir/fa/word_suggestion.aspx
شایسته است که "جدید آنلاین" آدرس تارنمای "فرهنگستان زبان و ادب فارسی" را بطور دائم در صفحه اول این نشریه به نمایش بنهد، شاید که این زبان عزیزمان را بیشتر از آنقدر که میداریم گرامی بداریم.
ب.ف.
فرهنگی ها بهتر است که جای واژه های بیگانه از واژه های ناب خودمان کار بگیرند
چنانچه سعدی گرامی میفرماید
کهن جامه خویش آراستن / به ازجامه عاریت خواستن
Festival = جشنواره، جشن
Image = فرتور، نما، نگاره، پندار، پنداره
Support = پشتیبانی، پشتیبانی کردن، نگهداری