نخستین بیانیۀ فوتوریستها به قلم فیلیپو توماسو مارینتی، شاعر ایتالیایی در بیستم فوریه ۱۹۰۹ منتشر شد. این بیانیه انقلابی بود در ادبیات و هنر قرن بیستم که مثل توفانی اروپا را درنوردید و دامنۀ تأثیر آن از ایتالیا به فرانسه و بعد بریتانیا و سپس به روسیه رسید.
مارینتی دراین بیانیه نوشت: "ما اعلام میکنیم که سرعت، زیبائی تازهای بر جهان افزودهاست و جلال آن را دو چندان کرده است."
مارینتی در بیانیۀ خود خواهان ویرانی همه نهادهای فرهنگی مثل موزهها و کتابخانهها شد که ارزشها و دستآوردهای فرهنگی و تاریخی گذشته را پاس میداشتند. وی در این بیانیه، جسارت، شجاعت و طغیان را عناصر ضروری شعر خود معرفی کرد.
فوتوریسم، خداحافظی با سکون، ایستایی، خمودگی و گذشتهگرایی هنر رمانتیک و خوشامد به تکنولوژی، صنعت و نیرو، حرکت و انرژی نهفته در ماشین و هیاهو وغوغا و تغییر زندگی مدرن بود.
مانیفست فوتوریسم به هنرهای تجسمی و نمایشی، مثل سینما و تئاتر نیز کشیده شد؛ چرا که وی معتقد بود که این سبک هنری باید به درون تمامی لایههای زندگی مدرن نفوذ کند.
فوتوریستها دینامیسم و حرکت را نه تنها در ماشین و چرخ جستجو میکردند، بلکه عضلات انسانی و انرژی و جنبشی که در آن بود نیز آنها را بر میانگیخت.
اومبرتو بوچیونی، نقاش، پیکره سازو نظریه پرداز ایتالیایی از پیشگامان جنبش فوتوریسم بود. بوچیونی خیلی زود تحت تأثیر بیانیۀ فوتوریسم مارینتی در شعر قرار گرفت و نخستین بیانیۀ فوتوریستها در نقاشی و به دنبال آن "بیانیۀ فنی نقاشان فوتوریست" را در سال ۱۹۱۲ انتشار داد.
در این بیانیه که خطاب به هنرمندان جوان ایتالیایی انتشار یافت، آمدهاست: "ما با مذهب متکبر، بی معنا و متعصب گذشتهمان خواهیم جنگید. مذهبی که موزههای معیوب موجود آن را تشویق میکنند. ما علیه پرستش بزدلانۀ بومهای قدیمی، مجسمههای کهنه و اشیا خنزر پنزری و علیه هر چیز مبتذل و کرمخورده و زنگزده در اثنای زمان، طغیان خواهیم کرد. ما از تنبلی وحشتناک هنرمندان حالمان به هم میخورد؛ هنرمندانی که از قرن شانزدهم تا کنون از افتخارات رومیهای باستان سوءاستفاده میکنند. در چشم کشورهای دیگر، ایتالیا هنوز سرزمین مردگان است؛ یک پمپئی پهناور. اما ایتالیا دوباره زاده میشود. احیای سیاسی آن به دنبال احیای فرهنگی آن خواهد بود. در سرزمینی که ساکنان آن دهقانهای بیسوادند، مدارس برپا خواهند شد. در سرزمینی که آفتابنشینی تنها شغل موجود است، میلیونها ماشین از قبل در حال غریدناند. در سرزمینی که زیباییشناسی سنتی حاکم مطلق است، آرمانهای جدید هنری در حال ظهور است که با درخشش خود جهان را خیره ساختهاست."
بوچیونی به همراه گروه دیگری از پیروان فوتوریسم، در نخستین نمایشگاه آثار فوتوریستها که در گالری برنهایم در پاریس برپا شد، شرکت کرد.
نقاشان فوتوریست همانند شاعران این مکتب که شعر را آزاد و رها از دستور زبان و قافیه میخواستند، خواهان رهایی از قراردادها و زیباییشناسی هنر کلاسیک و رمانتیک بودند. از نظر آنها در ادبیات و هنر نباید به بازسازی گذشته یا مسایل روزمره و پیش پاافتاده پرداخت، بلکه باید به آینده نظر داشت و آینده را تصویر کرد.
آنها بر خلاف رمانتیک ها و امپرسیونیستها، به طبیعت بیاعتنا بودند و در آثارشان از تصویر کردن مناظر طبیعی مثل جنگل، کوه و دریا پرهیز میکردند. به جای آن تأکید آنها بر جلوهها و مظاهر تمدن صنعتی و شهر بود که برای آنها نمادی از مدرنیته و پیشرفت بود. شهری که مأمن و پناهگاه انسان بیقرار، شجاع و پرتکاپوی دنیای صنعتی بود.
کوبیسم و فوتوریسم
در سال ۱۹۱۱ سورینی بعد از دیدن نقاشی های کوبیستی پیکاسو وژرژ براک در پاریس، در نامه ای خطاب به بوچیونی نوشت:
"موضوع ها و رنگهای این نقاشان بسیار محدودند. آنها بیشتر از رنگهای خاکی تیره و سیاه و سفید استفاده میکنند. چرا که به نظر این هنرمندان، برای حساس بودن در برابر رنگ، نیازی به استفاده از رنگهای زیبا و روشن که محرک باشد، نیست."
علیرغم این انتقادها، تأثیرپذیری فوتوریستها از کارهای اولیه پیکاسو و براک، غیرقابل انکار است.
در سال ۱۹۱۲ نمایشگاه فوتوریستها در پاریس گشایش یافت و آثار هنرمندان کوبیست در کنار فوتوریستها به نمایش گذاشته شد. در آن جا بود که آنان کارهای خود را در اساس، متفاوت با تجربۀ کوبیستها یافتند.
تفاوت بین کوبیسم و فوتوریسم بیشتر از شباهت آنهاست. کوبیستها بیشتر طبیعت بیجان و چهرۀ انسانی را به سبک خود نقاشی میکردند، اما فوتوریستها، سوژههای متحرک مثل اتومبیل، قطار، هواپیما، رقاص کاباره، دوچرخهسوارها، حیوانات و جمعیت شهری را میپسندیدند. فوتوریسم ترسیم اشیاء و اشکال از زوایای گوناگون را از کوبیسم اقتباس کرده، اما روش استفاده آنها از قلممو و نحوۀ ترکیب رنگها در کارهایشان، متفاوت با نقاشان کوبیست بود.
به اعتقاد فوتوریستها، ترسیم اشکال و اشیاء به حالت ایستا و با فرمهای ثابت و بدون تحرک (همانند نقاشان کوبیست) نمیتوانست بیانگر واقعیتهای جهان پرتحرک صنعتی باشد. با این که هنرمندان کوبیست و فوتوریست از نظر فرم و زیباییشناسی هنری تا حدی به یکدیگر نزدیک بودند، اما ایدئولوژی سیاسی و تاریخی آنها کاملاً با هم متفاوت بود.
فوتوریسم و جنگ
فوتوریستهای ایتالیایی، هنرمندانی جنگ طلب و از مدافعان و حامیان شرکت کردن ایتالیا در جنگ جهانی اول بودند.
مارینتی در مانیفست خود مینویسد: "هدف ما ستایش از جنگ ـ این تنها مایۀ سلامتی جهان ـ نظامیگری، میهنپرستی و اقدام نابودگرانۀ آنارشیستهاست، یعنی ارجگذاری بر این ایدههای زیبا که انسان جان خودش را فدای آنها می کند".
به همین دلیل بسیاری از هنرمندان فوتوریست اروپایی مثل بوچیونی، ریموند دوشان، فرنان لژه و نوینسن به طور داوطلبانه در جنگ جهانی اول شرکت کردند. برخی از آنها مثل بوچیونی در این جنگ کشته شدند و برخی دیگر مثل ژرژ براک زخمهای عمیق برداشتند.
بیشتر آثار نقاشان فوتوریست در سالهای ۱۹۱۴ و ۱۹۱۵ درونمایهای جنگی و حماسی دارد. تابلوهای "قطار صلیب سرخ" اثر جینو سورینی، "تظاهرات میهنپرستانه" و "شکلها فریاد میزنند: زنده با ایتالیا" و "خطرات جنگ" اثر جیاکومو بالا، نمونههایی از آثار فوتوریستی این دورهاند.
هنگامی که نسل اول فوتوریستها در جبهههای جنگ جهانی اول جان باختند، نسل دوم فوتوریستهای ایتالیایی همراه با مارینتی به فاشیسم موسولینی پیوستند.
پایان فوتوریسم
فوتوریسم گرچه مکتب کمعمری بود تنها در فاصلۀ بین سالهای ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۵ دوام داشت، اما تأثیرگذار بود و توانست بسیاری از شاعران، نویسندگان و نقاشان اروپا را جذب کند و تحول عمیقی در ادبیات و هنر به وجود آورد.
فوتوریسم بعد از فروپاشی، در قالب سبکها و مکتبهای هنری آوانگاردی چون دادائیسم، کوبیسم و سورئالیسم به حیات خود ادامه داد و الهامبخش هنر آوانگارد و مدرن در سراسر جهان گردید.
در حالی که بنیانگذاران فوتوریسم، هدف خود را رها کردن نقاشی و هنر از اسارت موزهها عنوان کردند، با این حال آثار آنها امروز به عنوان آثاری تاریخی و ارزشمند در موزه و نگارستانها نگهداری می شود. اخیراً به مناسبت صدمین سالگرد پیدایش این مکتب هنری در گالری تیت مدرن لندن هم نمایشگاه بزرگی برگزار شد که صحنههایی از آن را میتوان در گزارش مصور این صفحه دید.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.