Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
راز ماندگاری نوروز

سخنان دکتر عبدالغفور آرزو در مورد نوروز در افغانستان
جدیدآنلاین: نوروز تنها جشنی نبود که از گذشتگان پیشا اسلامی مان به یادگار مانده است. گرامی داشت سده و مهرگان وآب پاشان هم صدساله ها پس از استیلاء اعراب هم در میان توده ها رایج بود و در دوره صفویان همه این جشن ها با شکوه خاصی برگزار می شدند. ولی رفته رفته همه جشن های باستانی، به جز نوروز، رنگ باختند، در حالی که همه ساله رونق و رواج نوروز فزون تر می شد. عده ای راز ماندگاری نوروز را سازگاری شگفت انگیز آن با سامان و نظام طبیعت می دانند و معتقد اند، نوروز عقیده نیست که طردش کنی، بلکه یک واقعیت طبیعی انکار ناپذیر است. عده ای هم دلیل پایداری نوروز را پیرایه مذهبی آن می دانند که کیش های مختلف، از جمله دین اسلام، بر آن پوشانده اند و ماندگاری آن در میان اقوام مسلمان را ممکن کرده اند. نوشته زیر نمونه هایی از جنبه های مذهبی جشن نوروز در افغانستان را در بر دارد.



امیر فولادی

زنان گرد هم جمع می شدند، مشورت می کردند و سرانجام تصمیم می گرفتند که چه بپزند و کدام خانه را برای پختن غذا انتخاب کنند.

بزرگتر که شدم، فهمیدم که انتخاب محل پختن نوروزی نوبتی است و از قبل معلوم است که سال پار کجا بوده و سال نو کجا خواهد بود، مگر این که اتفاقی بیفتد و این توالی و ترتیب را به هم بزند.

مثلا اگر کسی ازیکی از خانه ها فوت شده بود، در آن صورت محل پختن نوروزی آنجا بود و صاحب خانه سهمی در پختن نوروزی نداشت، بلکه زنان قریه می کوشیدند اهل خانه را شاد نگه دارند و بخندانند.

در بسیاری از موارد دیگر نیز اتفاق می افتاد که اهل قریه مشترکا غذا می پختند و بعد آن را بخش می کردند و یا هم باهم غذا می خوردند. مثلا در دهه محرم، یا وقتی در تابستان ها هوا خیلی ابری می شد و خطر جاری شدن سیلاب بر فراز قریه حایل بود، همه نذر می کردند.

در این موارد بهره هر کسی از غذا به اندازه "وزن" اش بود. مثلا، قبل از این که گاو نذری را بکشند، می گفتند، فلانی چند وزن سهم می گیری؟ می گفت، یکی یا دو تا یا سه تا...

اما در نوروز این طور نبود. هر خانواده یا خانمی در واقع مختار بود که چه قدر سهم می گیرد، اما هنگام تقسیم یا مصرف آنچه در نظر گرفته می شد، تعداد افراد یک خانواده بود.

یعنی هنگام تقسیم نوروزی نمی پرسیدند، شما چه قدر سهم گرفته اید؟ می پرسیدند، شما چند نفرید؟ و بعد مرد روحانی پی هم تکرار می کرد "یاعلی" و به دنبالش می گفت، "روز نو، روزی نو" چون اعتقاد غالب در افغانستان این است که علی در روز نوروز بر مسند خلافت تکیه زده است و عدالت و مساوات را برقرار کرده است. از این رو در چنین روزی داشته ای همگانی را باید مساویانه تقسیم کرد.

وقتی دیگ های حلوا و شیر برنج یا هم شوربا و آب گوشت آماده می شد، آنوقت همه جمع می شدند فورا یاد آوری کنم که این قسمت یعنی جمعی آوری و پختن صرفا زنان سهم داشتند و بسیارهم برای زنان خوش آیند بود. باهم می گفتند و می خندیدند. و در مواردی هم آواز می خواندند.

وقتی غذا آماده می شد، مرد روحانی قریه که معمولا مرد مسنی هم می بود، می آمد و دعا می خواند. من به خصوص از آهنگ و ترکیب "یا مقلب القلوب و الابصار" خوشم می آمد و به دلیل موزون بودنش از همان کودکی آن را به خاطر سپردم.

شاید همین اعتقاد به خلافت رسیدن علی در روز نوروز، سبب شده است که مراسم رسمی و نوروزی را در اماکن مذهبی برگزار می کنند.

بزرگترین جشن نوروزی در افغانستان در مزار شریف و در محوطه زیارتی که منصوب به حضرت علی است، برگزار می شود. در آنجا در روز نوروز، پرچمی را که به "جهنده علی" معروف است، بر می افرازند و چهل روز این پرچم در اهتزاز است.

برافرازی پرچمی به نام علی نیز در واقع از همان اعتقاد به خلافت رسیدن علی می آید.

در کابل، پایتخت، نیز زیارتی است که به آن سخی می گویند. در افغانستان سخی یکی از القاب علی است. جشن نوروزی کابل را نیز در آنجا برگزار می کنند و در آنجا نیز جهنده ( پرچم علی) را بر می افرازند.

شعرهای زیادی در رابطه با نوروز و علی وجود دارد که شماری از آنها به آهنگ نیز تبدیل شده است، از جمله این دو بیتی:

نوروز رسید و عید اکبر گردید
برگرد سر ساقی کوثر گردید
امروز علی نشست برتخت نبی
زان رو است که روز و شب برابر گردید

و یا هم این:

روز نوروزه خداجان جهنده بالا می شود
از کرامات سخی جان کور بینا می شود

کم - پیرک

یکی از رسوم دیگر نوروزی به ویژه درمناطق مرکزی افغانستان، استقبال از کمپیرک است. کمپیرک مردی است مسن و قد خمیده که لباس رنگی می پوشد، ترکیبی از سرخ و سبز. کلاه بلندی به سر دارد. مو و ریش سفید و بلندی دارد. معمولا یک شمشیر و یک عصا به دست دارد و یک تسبیح که دانه های درشت دارد. چکمه های بلند می پوشد.

کمپیرک لشکری دارد که آنها هم لباس های رنگی دارند. لشکر کمپیرک از او محافظت می کنند. کمپیرک به محلات تجمع مردم سر می زند، مردم به دورش حلقه می زنند و او خطاب به آنها سخنان پند آمیز و پر از اندرز می گوید. آنها را می خنداند و بعد به تجمع دیگر سر می زند.

مردم تارهایی از ریش کمپیرک را به عنوان تبرک با خود می برند. ریش کمپیرک ساختگی است. در میان لشکر کمپیرک افراد خاصی هستند که از مردم کمک جمع می کنند و بعد همه کمک های جمع شده را میان فقرا تقسیم می کنند و یا هم به مراکز عام المنفعه، مثل مسجد، مدرسه و یا هم چیز دیگر کمک می کنند.

یکی از جنبه های جالب نمایش کمپیرک این است که قبل از رسیدن کمپیرک یک مرد دیگری که خود را به دروغ کمپیرک جا زده است، می آید و او و لشکریانش لباس سفید به تن دارند (که نماد زمستان هستند).

بعد از لشکر کمپیرک اصلی از راه می رسد و این دو لشکر در گیر یک جنگ نمایشی می شوند. دراین نبرد نمایشی لشکر کمپیرک اصلی که به نشانه بهار لباس های رنگارنگ به تن دارند، بر لشکر سفید پوش کمپیرک دروغین پیروز می شوند.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- رفعت رکنی، نصرالله، 2009/07/25
برادر جان اينها که همه در کتاب دکتر عبدالاحمد جاويد آمده است. بد نبود يک اشاره ای هم به آن کتاب می کرديد تا اگر کسی هم خواست معلومات بيشتری بگيرد، به آن مراجعه کند و حق يک محقق وفات يافته نيز محفوظ بماند.
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.