کشور بدون تصویر دیگر نمی تواند لقب مناسبی برای افغانستان باشد. چرا که در ٦ سال گذشته رسانه های دیداری در اين كشور رشد قابل توجهی داشته اند. گذشته از تلویزیون و سینما که مردم از ده ها سال قبل با آن آشنا بوده اند، استفاده از شبکه های تلویزیونی ماهواره ای، شبکه ها ی تلویزنی کابلی وا ینترنت پدیده هایی کاملاً جدید به شمار می روند.
تا کنون به غیر از شبکه سراسری دولتی ١٠ شبکه تلویزیونی دیگر که شبکه های خصوصی خوانده می شوند ایجاد شده که اکثر آنها پخش ٢٤ ساعته و تعدادی نیز پخش ماهواره ای دارند. و قرار است بزودی تعدادی شبکه دیگر نیز به این جمع افزوده شود.
محتوای برنامه های این شبکه ها را عمدتاً برنامه هاى خبری، آموزشی و سرگرم کننده تشکیل می دهد که اغلبً مجریان کم سن و سال دختر و پسر آنها را گردانندگی می کنند.
اما مردم به دنبال تماشای چه نوع برنامه هایی هستند؟ امکاناتشان برای دیدن برنامه های دلخواهشان چقدر است و چه محدودیت هایی در این زمینه وجود دارد؟
شرایط ناپایدار سیاسی و مسایل امنیتی در افغانستان و تآثیر مستقیم آن بر زندگی روزمره مردم در سه دهه اخیر، دنبال کردن برنامه های خبری را به صورت یک سنت دیرینه درمیان مردم افغانستان درآورده و بدین ترتیب این برنامه ها به خصوص در میان مردان بینندگان زیادی دارند.
اما زن ها، کودکان، جوانان و نوجوانان تماشای موسیقی، فیلم، و سریال و داستان های دنباله دار را بر برنامه های سیاسی ترجیح می دهند. فیلم های مستند حیات وحش، کارتون ها ، برنامه های ورزشی و آموزشی نیز علاقه مندان خاص خود رادارند.
در این میان سریال های تلویزیونی بیشترین بیننده را از آن خود کرده است. این سریال ها بیشتر محصول کشورهای هند، ایران، ترکیه، ژاپن، کره و بعضاً آمریکا هستند که ٣ تا ٤ بار در طول شبانه روز نیز باز پخش می شوند.
همانطور که ایرانی ها در قسمت کتاب و مطبوعات تسلط فرهنگی خود را در کشور افغانستان گسترش داده اند درعرصه سینما برتری از آن هندی هاست. دلیل این امر شاید مآنوس بودن بیشتر مردم افغانستان با سینمای هند باشد.
از عمر پخش سریال های خارجی به شکل کنونی فقط دو سال می گذرد اما گستردگی پخش این سریال ها به حدی است که در بسیاری اوقات هر کانالی را که انتخاب کنی چشمت به ساری های (لباس سنتی زنان هندی) بلند و رنگارنگی می افتد که بر قامت بازیگران جوان هندی خودنمایی می کند و یا عده ای مشغول عبادت و یا هم درحال رقص و آواز هستند. گاهی نیز روابط مخفیانه دخترها و پسرها و بعضاً صحنه های هم آغوشی هر چند به صورت نیمه سانسورو یا تار به نمایش در می آید.
اما محور اصلی داستان در این سریال ها عموماً به تصویر کشیدن مسایلی از قبیل رقابت ها، چشم و هم چشمی ها، کینه توزی ها و دوستی ها، و روابط اعضای یک خانواده پرجمعیت با یکدیگر، مانند رابطه عروس ها با یکدیگر و مادر شوهر و روابط فرزندانشان با یکدیگراست که با ماجراهایی عاشقانه و یا غم انگیز همراه می شود.
اینها درست همان ماجراهایی است که برای بسیاری از خانواده های افغان اتفاق افتاده و اعضای خانواده بارها آنرا تجربه کرده اند. گویی داستان زندگی خود آنهاست که در مکانی دیگر اتفاق افتاده و بازیگرانی نقش آنها را بازی کرده اند.
شاید همین تشابه در روابط خانوادگی و فرهنگی بین مردمان دو کشور و به خصوص تشابه در نوع زندگی پرجمعیت و شلوغ که تقارن عینی با خانواده های افغان دارد باعث شده که تب سریال همه را بگیرد و آنها را ساعت ها پای تماشای تلویزیون میخکوب کند. یکی پس از دیگری، وقتی این کانال تمام شد کانال بعدی!
مشکل برق را نیز چینی ها حل کرده اند. تولید تلویزیون های کم مصرف و ارزان ویژه افغانستان که با برق ١٢ ولت یک باطری کار می کند حتی به خانواده های فقیر و بی بضاعت این امکان را داده که از تماشای تلویزیون بی بهره نمانند.
دلیل دیگر محبوبیت این سریال ها دوبله آنها به زبان های فارسی، دری و پشتوست که گرچه با اشکالات زیادی از نظر فن دوبلاژ مواجه است كه انتقادات زبان شناسان را نیز بر انگیخته؛ اما در مقایسه با دو سه سال پیش که یا به زبان اصلی پخش می شدند و یا ترجمه به صورت روایی (Narration) و فقط با صدای یک شخص به جای همه کاراکترهای فیلم اجرا می شد جذابیت بیشتری برای بینندگان دارد.
اما از جانب دیگر پخش این سریال ها باعث نگرانی والدین از وضعیت درس و تحصیل فرزندانشان شده و از تأثیر این سریال ها بر تربیت و اخلاق و ارزش های دینی آنها بارها گله و شکایت کرده اند.
عده ای نیز پخش این سریال ها را ترویج بت پرستی خوانده اند و عده ای دیگر تهاجم فرهنگی! عده ای هم از این می ترسند که چشم و گوش زنان و جوانانشان باز شود. مبادا روزی کلمه طلاق را از زبان زنان خود بشنوند. مبادا پسران و دختران آنها نیز عاشق شوند و یا ازخانه فرار کنند. اینها دغدغه هایی است که باعث می شود والدین اینگونه سریال ها را غیر اخلاقی و مبتذل بخوانند و محدودیت هایی برای فرزاندانشان ایجاد کنند.
بر همین اساس دولت تلویزیون ها را از پخش صحنه های به تعبیر آنها مغایر با ارزش های دینی و فرهنگی جامعه منع کرده و تلویزیون ها نیز بیش از گذشته اقدام به سانسور این صحنه ها می کنند.
البته در بیشتر موارد سانسور نه به معنای حذف بلکه محو و تار کردن قسمت هایی از بدن برهنه زنان است که گاهی با حرکت بازیگر آن صحنه ها هم برای لحظاتی از کمند سانسور می رهد.
بسیاری از کارشناسان معتقدند اين عمل باعث تحریک بیشتر جوانان و نوجوانان به دیدن صحنه های مشابه و حتی عریان تر به دور از چشم والدین از طریق کامپیوتر، CD و DVD و یا در رستوران ها، قهوه خا نه ها و آیسکریم خانه ها (بستنی فروشی ها) می شود.
رونق بازار CD و DVD نیز به علت عدم وجود قانون کپی رایت و قانون مشخص داخلی و همچنان قیمت خیلی ارزان آنها باعث شده که جوانان به جدید ترین محصولات سینمایی کشورهای دیگر از جمله محصولات هاليوود، باليوود، فیلم های ایرانی و حتی محافل شخصی، پارتی ها و عروسی هایی که به نحوی غیر قانونی در کشورهای همسایه تکثیر شده اند دسترسی داشته باشند.
به عنوان مثال در این اواخر فیلم سینمایی "کاغذ پران باز" (باد بادک باز) که در خارج از افغانستان روی پرده سینماها رفت، خشم عده ای از مقامات افغان را بر انگیخت و در پی آن دولت پخش و نمايش آنرا غیر قانونی اعلام کرد و نسبت به عواقب آن هشدار داد؛ اما CD این فیلم اکنون در میان مردم دست به دست می گردد و بسیاری از مردم آنرا دیده اند.
گذشته از تلویزیون، استفاده از شبکه های ماهواره ای و کابلی و همین طور اینترنت به سرعت رو به گسترش است.
در گزارش مصور این صفحه، مینا شایسته با تعدادی از افغان ها كفتگو کرده و نظر آنها را در باره برنامه مورد علاقه شان جویا شده است
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید.
نخیر ما ایرانی نیستیم . خصومت شما دارید ، که همیشه از هر چیز ما استفاده می کنید ، شاعران ما را به نام ایران معرفی می کنید ، و نا گفته های دیگر ...
خدا نگهدار