روز سیزدهم تیرماه سال ۱۳۹۴ خورشیدی، دو اثر تاریخی ایران، یعنی "محوطه باستانی شوش" و "منظر فرهنگی میمند" در فهرست میراث فرهنگی جهان به ثبت رسیدند. این دو، هیجدهمین و نوزدهمین آثار ایرانی هستند که در این فهرست جای میگیرند.
ثبت جهانی آثار تاریخى - فرهنگى برابر کنوانسیون " حمایت از میراث فرهنگى و طبیعى جهان" صورت مىپذیرد که در سال ۱۹۷۲ میلادى در سازمان آموزشی، علمى و فرهنگى ملل متحد (یونسکو) تصویب شد. این کنوانسیون بر این مبنا شکل گرفته است که آثار تاریخى و فرهنگى، فارغ از مرزهاى جغرافیايى و سیاسى متعلق به فرهنگ بشرى هستند و تمام ملت ها در قبال نگاهدارى شان مسئولیت دارند. بنابراین کنوانسیون ۱۹۷۲ میکوشد تا با فراهم آوردن فهرستی از این آثار، یک نظام همکارى و مساعدت بینالمللى را برای حفاظت و تشخیص میراث فرهنگی جهان شکل دهد.
ثبت آثار فرهنگى و طبیعى در فهرست جهانى از طریق کمیته بینالدولى به نام "کمیته میراث جهانى" صورت مىپذیرد که اعضاى آن از میان کشورهاى عضو کنوانسیون ۱۹۷۲ انتخاب مىشوند. این کمیته تقاضاى دولتها براى ثبت آثار را بررسى میکند و در صورت احراز شرایط پیشبینى شده، به تصویب میرساند.
شهر شوش در استان خوزستان که محوطه باستانی آن پس از طی یک فرایند 2 ساله به ثبت جهانی رسید، یکی از کهنترین شهرهای جهان به شمار میرود که زندگی در آن همچنان ساری و جاری است. پیشینه شکلیابی این شهر (ابتدا به عنوان یک دهکده) به هزاره هفتم پیش از میلاد بازمیگردد و از هزاره پنجم پیش از میلاد کمابیش در روشنای تاریخ قرار میگیرد. این شهر طی دو دوره به اوج شکوفایی رسید: یکی دوران تمدن عیلام (۲۷۰۰ تا ۶۴۰ پیش از میلاد) که تختگاه عیلامیان بود؛ و دیگری دوران هخامنشی (۵۵۹ تا ۳۳۱ پیش از میلاد) که همراه با شهرهایی چون بابل، هگمتانه و پرسپولیس، یکی از تختگاههای مهم دولت هخامنشی به شمار میرفت و به عبارتی، پایتخت سیاسی و اداری آنها در فصل زمستان بود. شوش در اعصار بعدی نیز رونق خود را حفظ کرد تا این که مقارن استیلای مغولان بر ایران (سده ۱۳ و ۱۴ میلادی) رو به افول نهاد؛ به گونهای که امروزه از شهرهای نسبتا کوچک و کم جمعیت استان خوزستان است.
بازشناسی محوطههای باستانی شوش از اواخر سده نوزدهم میلادی توسط کاوشگران فرانسوی آغاز شد؛ فرانسویانی مانند "مارسل دیولافوا" و "ژاک دمورگان" اگرچه توانستند از پس سدهها و هزارهها، غبار فراموشی را از چهر شوش برگیرند و تمدن درخشان آن را به جهانیان معرفی کنند اما برای این کار هزینه گزافی را از ایرانیان ستاندند. آنها طی چند مرحله، هزاران اثر تاریخی بیهمتا را از شوش به فرانسه بردند تا زینت بخش موزه لوور در پاریس باشد.
نخستین گزارش مصور این صفحه که اولین بار در اسفندماه سال ۱۳۷۸ با عنوان "شوش در دامن لوور" منتشر شد، نگاهی دارد به روند کاوش فرانسویان در شوش و خروج آثار تاریخی این شهر به مقصد فرانسه.
میمند؛ آخرین پاره ایران باستان
دومین محوطه تاریخی که چند روز پیش به عنوان نوزدهمین اثر ایرانی در فهرست میراث فرهنگی جهان ثبت شد، "منظر فرهنگی میمند" در استان کرمان و از توابع شهر بابک است. همه فضاهای معماری این روستا در دل صخره کنده شدهاند و یکی از نابترین مناظر نیمه بیابانی ایران را پدید آوردهاند. برخی پژوهشگران میگویند، نخستین سازههای میمند "مهرآبه"هایی بودند که در دل صخرهها و مشرف به باریکۀ آبی که از میانه روستا میگذشت، کنده شدند. سپس خانههای مردم پیرامون همین مهرابهها و در مسیر نهر آب شکل گرفتند. این زمان را به طور تقریبی بین هزاره ششم تا پنجم پیش از میلاد برآورد کردهاند.
شگفت اینکه میمند توانسته است طی چند هزار سال حیات فرهنگی خود را تداوم ببخشد و میراث آن را به عصر جدید برساند. تا حدود نیم قرن پیش ۴۰۶ خانۀ صخرهای میمند با ۲۵۶۰ اتاق، جایگاه زندگی شش تا هفت هزار نفر بود، اما اکنون جمعیت روستا از صد نفر فراتر نمیرود. اکثر این افراد را زنان و مردان سالخورده تشکیل میدهند. وجود ایشان از این حیث حایز اهمیت است که میتوان در شیوه زندگی، معیشت و نیز گویش آنان، آخرین جلوههای فرهنگ باستانی این منطقه را ملاحظه و مطالعه کرد.
دومین گزارش مصور این صفحه که نخستین بار در خردادماه ۱۳۸۹ با عنوان "آخرین پاره ایران باستان" منتشر شد، معرفینامهای است از میمند به روایت دو تن از کهنسالان این روستا. یکی از آنان شادروان "محمود مدیحالمکتبی"، شیخ روستای میمند است که کمتر از یک سال پس از انتشار این گزارش در سن ۹۰ سالگی بدرود حیات گفت. روایت او از پیشینه میمند اگرچه در تراز پژوهشهای تاریخی خالی از اشتباه نیست اما روایت نابی است از آنچه میمندیان قدیم درباره زادگاهشان گمان میبردند.