۰۹ نوامبر ۲۰۱۱ - ۱۸ آبان ۱۳۹۰
*نجم کاویانی
محمود طرزی، روزنامهنگار، سیاستمدار، وزیر خارجه و از پیشگامان نهضت نواندیشی در افغانستان بود. او به خاطر رابطۀ نزدیکی که با امیر امانالله داشت، نقشی مهم در آغاز قرن بیستم در حرکت به سوی تجدد در افغانستان ایفا کرد. دختر او ملکه ثریا، نخستین ملکۀ افغانستان بود که بیبرقع در انظار ظاهر شد. این کار در تاریخ افغانستان بیسابقه بود.
زندگی طرزی
محمود طرزی در اول سنبله (شهریور) ۱۲۴۴ خورشیدی برابر با ۱۸۶۵ میلادی در غزنی چشم به جهان گشود. پدرش غلاممحمد خان طرزی شاعر بود. امیر عبدالرحمن (۱۸۴۲- ۱۹۰۱م)، فرمانروای افغاانستان، غلاممحمد خان و خانوادهاش را در سال ۱۸۸۱میلادی تبعید کرد. آنها تا سال ۱۸۸۵ در هند بریتانیائی زندگی کردند و بعداً راهی بغداد شدند که جزء قلمرو عثمانی بود. از این رو محمود طرزی بیست سال (۱۸۸۵ - ۱۹۰۵م) در آنجا زندگی کرد. وی در همین سالها که سالهای پرآشوب بود، مجـذوب و شیفتۀ جنبش ملیگرای "ترکهای جوان" و حزب "اتحاد و ترقی" شد و در تمام دوران زندگی خود به آن متعهد ماند. وی در قلمرو عثمانی زبانهای ترکی و عربی را آموخت و از این طریق با آثار نویسندگان غرب آشنایی پیدا کرد. او در همین سالها به نوشتن و ترجمه پرداخت و از او شماری کتاب باقی ماندهاست.
محمود طرزی در سال ۱۸۹۱ از اهل شام همسر گرفت و فرزندانش را با تربیت اروپایی و عثمانی آن زمان که به اروپاییان نردیک بودند، تربیت کرد. او در سال ۱۹۰۵ با خانوادهاش به کابل بازگشت. او نخست به عنوان رئیس دفتر ترجمۀ امیر حبیبالله (۱۹۰۱-۱۹۱۹م) تعیـین شد و به ترجمۀ نظامنامهها از زبان ترکی به فارسی پرداخت. در این زمان بود که دو دختر محمود طرزی به عقد نکاح دو پسر پادشاه وقت، امیر حبیبالله درآمدند و شهزاده عنایتالله (١٨٨٨-١٩٤٦م) و شهزاده امانالله (۱۸۹۲-۱۹۶۰م) دامادهای طرزی شدند. بدین ترتیب وی جای پای محکمی در دربار یافت و با استفاده از چنین امکانی وی نشریۀ سراجالاخبار را در کابل منتشر کرد.
پس از کشته شدن امیر حبیبالله در فوریۀ سال ۱۹۱۹ و بر تخت نشستن دامادش، امانالله، محمود طرزی وزیر خارجه شد و در امر گسترش مناسبات افغانستان با جهان و بهویژه با ترکیه و کشاندن پای مشاوران عثمانی در همۀ عرصهها از جمله در ارتش نقـش مهمی داشت. در همین دوره به ابتکار وی جمالپاشا، یکی از رهبران اصلی حزب "اتحاد و ترقی"، به عنوان مشاور نظامی امیر امانالله (۱۹۱۹-١۹٢٨م) در ارتش افغانستان استخدام شد.
محمود طرزی پس از سقوط دولت امیر امانالله (۱۹۲۹م) به تهران رفت و چندی بعد از آنجا رهسپار استانبول شد. گویا در این ایام در پاسخ به دوستان ایرانیاش که از او در بارۀ آمدنش به ایران میپرسیدند، این شعر حافظ را میخواند که "ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم / از بد حادثه اینجا به پناه آمدهایم".
وی در ۱۹۱۱م جریدۀ سراجالاخبار را انتشار داد که مضمون اصلی آن پیروی از ترکان جوان و ناسیونالیسم آمیخته با پاناسلامیسم و مبارزه با استعمار بود. اما علاوه بر آن ترویج معارف، مجادله با خرافات و تعلیم زبان پشتو هم از اهداف عمدۀ آن به شمار میرفت.
محمود طرزی صد سال پیش، در تاریخ ۱۶ میزان / مهر ۱۲۹۰خ برابر با هشتم اکتبر ۱۹۱۱م، نشریۀ فارسیزبان سراجالاخبار را به مدیریت و سردبیری خود در کابل آغاز کرد. این نشریه پس از هشت سال انتشارش متوقف شد. سراجالاخبار به عنوان یک نشریۀ خبری ـ سیاسی تجربـهای باارزش در حوزۀ روزنـامـهنگاری است. مجموعۀ کامل سراجالاخبار در پژوهشکدۀ بینالمللی تاریخ اجتماعی آمستردام نگهداری میشود و برای پژوهشگران و علاقهمندان قابل دسترسی است.
ویژگیهای سراجالاخبار
نشریۀ سراجالاخبار با مدیریت طرزی بسیاری از مشخصات و اصول شناختهشـدۀ روزنـامـهنگاری را رعایت کردهاست. به طور کل همـۀ شمـارههای نشریه دارای سرمقـالـه و فهرست مندرجات بـود. خبر به عنوان یک عنصر ضروری و لازم جایگاه مهمی در نشریه داشت .اشعار فـارسی در صفحههای روزنـامـه بازتاب یافته، اما بـه طنز، لطیفه و کاریکاتور توجه اندک شـدهاست.
خط نشریه در سال اول نستعـلیق و در سالهای بعدی خط چاپی بـود. روزنامه از شمـارۀ اول سال دوم شروع بـه چاپ عکس کرد. قشر خوانندۀ روزنامه بیشتر کارمندان دولت امیر حبیبالله بود. به دفـتر سراجالاخبار روزنامهها و نشریههای زیادی به زبان فارسی، اردو، ترکی، عربی، انگلیسی و روسی میرسید که مطالب آنها در صفحههای جریده بازتاب مییافت.
نثر روزنامه آمیزهای از فـارسی کهن و فـارسی متعارف در افغانستان، ایران و فرارود و متأثر از هجوم واژههای عربی بود. نفوذ واژههای عربی بر نـثر نشریه تا آنجا بود کـه روزنـامـه حتا واژههای انگلیسی و روسی و نامهای خاص را بـه تـقـلیـد از واژههـای عربی بـه کار میبرد. بـه طور نمونه، غـزته، تلغراف، میقروسکوب، رنغون، سانفرانسیسقو و غیره. البته به کاربرد واژهها و ترکیبهای زیبا از جمله دلآگاه، ترقیگستر، معرفتپرور، نکتهدان، هیچمدان، فسونانگیز، رزمگاه، بودوباش و غیره، در خور یادآوری است.
محورهای سراجالاخبار
تجدد و ترقی، تعمیم علم، اشاعـۀ معـارف، گـشایش مدارس، مجاهدت علیه جهل و خرافهپسندی در صفحههای سراجالاخبار جایگاه برجسته داشت. ترویج پاناسلامیسم آمیخته با ناسیونالیسم و طرح مسئلـۀ زبان در بستر سیاست در کشور کثیرالملل و عشیرهای افغانستان یکی از آماجهای سراجالاخبار بود.
مباحثه پیرامون علم و دین در نوشتههای روزنـامۀ سراجالاخبار بازتاب دارد. سراجالاخبار بر این باور است که وطن یک ظرفیست که ملت مظروف آن است و سلطان روح ملت است و از منظر دین حاکمیت سلطان مشروع است. نشریه جانبدار نوسازی افغانستان بود و آن را وسیلـهای برای کسب استقلال سیاسی کشور میدانست. پخش و تبلیغ اندیشههای آزادیخواهانه و استقلالطلبانه در صفحههای نشریه جایگاه مهمی داشت و به دست آوردن استقلال افغانستان از استعمار بریتانیا و داشتن تماس با جهان خارج یکی از هدفهای مهم نشریه بود. در همین راستا سراجالاخبار از فسخ قرارداد ۱۹۰۷م روس و انگلیس با گرمی استقبال میکند.
بهرغم اینکه سراجالاخبار در سالهای پرآشوب روسیه منتشر میشد، از آن آشوبها و انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در صفحههای روزنامه چندان خبری نبود. در حالی که اخبار و مسائل عثمانی در صفحههای روزنامه جایگاه ویژه داشت. نزدیکی به عثمانیها، آلمانیها و دوری از ایران، روسیه و انگلیسیها، مخالفت با بلغاریها، یونانیها و ارمنیها و حمایت از اتحاد مسلمانان و خلافت بخشی از راهبردهای نشریه بود.
سراجالاخبار، آشکارا از نظام موروثی شاهی جانبداری میکرد و به نظام جمهوری و مشروطه نظر مساعد نداشت و با مبالغه در توصیف، مدح امیر و دربار و ترویج شاهدوستی میپرداخت و القاب تملقآمیز نسبت به امیر و دربار را به کار میبرد. گزارشهای جشنهای پرهزینه، پر زرق و برق دربار در صفحههای سراجالاخبار با آبوتاب منتشر شدهاست. غبار، تاریخنگار افغانستان، بر این نظر است که "جریده در یک محیط مطلقالعنان شدید زیر نظر مستقیم دولت منتشر میگردید... لهذا برای بقای خود به مدیحهسرایی شاه متوسل میشد و در این راه غلو میورزید."
محمود طرزی در بارۀ جمهوری و مشروطه نوشتهاست: "در تاریخ اسلام چون نظر کنیم، حکومت جمهوری را نمیبینیم... پادشاهان ذیشأن آلعثمان این همه فـتوحاتی که کردند، به سایۀ نفوذ وسـطوت و شوکت استقلال خلافت خود کردند، نه به قوت مشروطه و جمهوری". در سرمقالـۀ دیگر تأکید دارد: "...پادشاه محکوم و مشروطه در اسلامیت دیده نشده... حکومتهای اسلامی که بر این کار اقدام کردند، هیچ بهبودی ندیدند". یا: "ملت بی سلطنت مرده و معدوم است".
به روایت شمارههای سراجالاخبار، محمود طرزی در زمرۀ نخستین کسانی بود که مسئلـۀ زبان را در بستر سیاست طرح کرد و نوشت: "در مکتبهای ما اهمترین آموزشها باید تحصیل زبان افغانی باشد. از آموختن زبان انگلیزی، اردو، ترکی، حتا فارسی، تحصیل زبان افغانی را اهم و اقدم باید شمرد. به فکر عاجزانۀ خود ما، یگانه وظیفۀ انجمن عالی معارف، باید اصلاح و ترقی و تعمیم زبان وطنی و ملتی افغانی باشد".
نظریات محمود طرزی که از نـفوذ فروان در دربار برخوردار بود، در سیاستهای دولت راه باز میکند. پیش از همه بازتاب آن را در نصاب درسی معارف آن برهه میتوان دید. البته دیدگاه محمود طرزی ناشی از موضعگیری او در قبال زبانهای رایج در افغانستان بود و از اعتبار علمی برخوردار نیست.
فرجام سخن
کوشش سراجالاخبار برای پیاده کردن تجدد از بالا بدون حضور مردم و مؤسسات دموکراتیک تأثیـراتی را در زندگی اجتماعی بهجا گذاشت. اما سوگمندانه باید گفت که بسیاری از طرحهای تجدد آمرانۀ سراجالاخبار با در نظرداشت شتابزدگی در اجرای آن، سختجانی ساختار و بافت سنتی جامعه، سلطۀ استبداد، محدودیتهای شرایط اقتصادی–اجتماعی و در نهایت خرابکاری استعمار قرین به موفـقیـت نبود.
بخشی از اندیشهها و طرحهای سراجالاخبار، از جمله پیاده کردن ناسیونالیسم قومی و زبانی برکشیده از دل جنبش "ترکهای جوان"، تجربـهای بود ناکارآمد، دردسرآفرین و زیانـبار. این امر نه تنها مانع ایجاد یک دولت ملی و همبسته، یعنی دولت با مرزهای فراتر از خطوط قومی بر پایۀ حقوق شهروندی شده، بلکه تفرقۀ قومی را گسترش بخشید و جریان ملتسازی و شکلگیری هویت ملی را به روند عقیم تبدیل کرد. پروژه تجدد به عنوان دغدغـۀ جامعۀ روشنفکری افغانستان با تمام نیرو در طول سدۀ پیشین جریان داشت و تحقق اهداف عالیۀ این پروژۀ بزرگ به عنوان پدیدهای درازمدت همچنان ناتمام ماندهاست.
محمود طرزی ماه نوامبر سال ۱۹۳۳میلادی در ۶۸ سالگی در استانبول چشم از جهان فرو بست و در همانجا به خاک سپرده شد.
*نجم کاویانی، پژوهشگر مؤسسۀ بینالمللی تاریخ اجتماعی در آمستردام است.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب