نمادهای ملی عموما بیانگر نکات مثبت و وجه زیبای زندگی هستند. اما وقتی نماد کشوری یادآور فقر گذشتۀ آن باشد چه؟ فقر، به خودی خود دردآور است. اما هلندیها از نمادهای باقیمانده از آن به عنوان یادآوری به خودشان که چه بودهاند و حالا به کجا رسیدهاند، استفاده میکنند. نمادی که نشان از تلاش انسان دارد، برای کنارآمدن با طبیعت و زنده ماندن و زندگی کردن در شرایط سخت. یکی از این نمادها کفشهای چوبی است که در زبان هلندی به آنها کلومپِن (klompen) گفته میشود و بعد از گـُل و پنیر یکی از سوغاتیهای معروف هلند است.
"کلمپن" کفشهای چوبیایست که در اواسط قرون وسطی و دوران باستان در بخشهایی از اروپا توسط دهقانان برای کار در مزرعه و باغ و یا راه رفتن روی برف و گِل درست شد. از دیگر نامهای قدیمی این نوع کفشها ــ اگر بخواهیم ترجمۀ لفظ به لفظ کنیم ــ کنده توخالی(holleblok) است و اشکال قدیمی این کفشها هم بیشباهت به کندههای چوبی بزرگ توخالی نبودهاست.
صحبت در مورد قدمت این کفشها کمی مشکل است. با اینکه خود هلندیها هم اطلاعات دقیقی از تاریخ و نحوه به وجود آمدن این کفشها ندارند، اما گفته میشود تاریخ این کفشهای چوبی به ۸۰۰ سال قبل، به زمان قبایل ژرمن باستان که هلند مدرن امروزی را پدید آوردهاند، میرسد. دقیقاً نمیتوان گفت از چه سالی مردم برای استفادۀ روزمره شروع به ساختن این کفشها کردهاند، اما حفاریهای سال ۱۹۷۹ در "نیووِندَیک" Nieuwendijk در آمستردام و پیدا کردن کفشهایی متعلق به بیش از ۸۰۰ سال پیش نشان از قدمت طولانی آنها دارد. قدیمیترین این کفشها از جنس چوب توسکانی در ایتالیا است که قدمت آن به سال ۱۲۳۰ میلادی میرسد و نیز کفش دیگری که در حفاریهای شهر رتردام در هلند پیدا شدهاست و قدمت آن به سال ۱۲۸۰ میلادی میرسد.
اما به گفتۀ برخی از کارشناسان، ممکن است کفشها قدمتی خیلی بیشتر از این داشته باشند. چرا که در آن زمان کشاورزان این کفشها را با چوبهای کهنه درست میکردند و وقتی کفشها کهنه وسائیده میشدند، آنها را به جای هیزم در آتش میسوزاندند. به همین دلیل کفشهای باقیمانده از آن دوران بسیار کم است. اما در جنگ جهانی دوم وقتی مقدار چوب در کشور به شدت کاهش پیدا کرد، مردم دست به تعمیر کفشهای مستعمل زدند و گاهی هم برای ماندگاری بیشتر از پوششهای چرمی و یا گیاهی در کف چوب و یا داخل کفش نیز بهره میگرفتند. این امر باعث پیشرفت صنعت ساخت و تعمیر کفشهای چوبی به صورت امروزی شد و کفش چوبی را از یک شیء مصرفی هر روزه که به شکل یک تکه چوب بود، به یک وسیله هنری تبدیل کرد. در دورههای مختلف تاریخی میل به خلاقیت روی این شیء بیشتر شد وسازندگان کفشهای چوبی به نوعی به هنرمندانی تبدیل شدند که علیرغم سختیهای زیاد، با عشق و علاقه، به ساخت این کفشها برای مراسم و اعیاد مختلف اهتمام میورزیدند و بسیار به ریزهکاریهای ساخت اهمیت میدادند.
فرِد(Fred)، فروشندۀ سالمند کفشهای چوبی است. مغازهاش درست در مرکز شهر آمستردام واقع است و خودش هم در مغازه یکی از همین کلومپنها را به پا دارد. فرد میگوید: " البته این کفشها را فقط کشاورزان نمیپوشیدند. وقتی من خیلی جوان بودم، در روستایی نزدیک جنوب هلند زندگی میکردیم و تقریباً تمامی اهالی ده فقیر بودند و مجبور بودند از این کفشهای چوبی به پا کنند. خوبی این کفشها این بود که در زمستان گرم و در تابستان خنک بود و با آنها میشد بهراحتی روی یخ هم راه رفت".
مارکن (Marken) جزیرهای در شمال هلند است که قبل از سال ۱۹۵۷ میلادی که به وسیلۀ سد آن را به خشکی وصل کردند، کاملاً در محاصره دریا بود. مردم این جزیرۀ کوچک در زمستان که آب دریا یخ میبست، برای آمدن به خشکی چارهای جز عبور از روی یخ نداشتند. همین امر باعث تولید کفشهای چوبی برای راه رفتن و گاه سُر خوردن روی یخ شد. کفشهایی با ضخامت بیشتر و میخهایی که در کف کفش برای جلوگیری از لیز خوردن تعبیه شده بود.
ثروتمندان برای راحت راه رفتن با کلومپنها و نگهداری بیشتر از آنها، داخل و خارج کفشها را با چرم میپوشاندند. کشاورزان و فقرا این کار را با علفهای مزرعهشان انجام میدادند که این کار کفشها را در تابستان خنک و در زمستان گرم نگه میداشت. تقریباً میتوان گفت طبقۀ اجتماعی مردم را با نوع کفشهای چوبی که به پا داشتند، میشناختند.
در جزیرۀ مارکن رسم بر این بود که وقتی پسری میخواست با دختری ازدواج کند، باید برای روز عروسی کلومپن زیبایی به عروس هدیه میکرد. عروس نیز آن کفش را فقط در روز عروسی به پا میکرد و بعد به عنوان یادگاری نگه میداشت. این کفشها کاملاً با دست ساخته میشد و روی آنها طرحهایی با نمادهای مذهبی، امید و عشق، مثل ستاره، پرنده – نماد زایش – و خورشید و گل سرخ حکّاکی میشد. روی بعضی از آنها هم نام عروس و داماد را مینوشتند و تاریخ ازدواجشان را روی آن حک میکردند. درست کردن این کفش گاهی دو ماه به درازا میکشید و نشان از عشق فراوان داماد به عروس داشت.
کفشهای روز یکشنبه مردم نیز کاملاً متفاوت بود، با رنگآمیزی دیگر و به قولی شیکتر از بقیۀ کفشهای چوبی. یان مونیس (۱۹۵۳-۱۸۷۵) که به "یان نقاش" معروف بود، یکی از زبدهترین تولیدکنندگان کفشهای روز یکشنبۀ مردم در شمال هلند بود. کفشهایی با نمادهای مذهبی و طرحهایی از گـُلهای صورتی. یان نقاش از مردم نفری ۲۵ سنت اضافهتر میگرفت تا نام صاحب کفش را هم روی آنها حک کند تا از گم شدن احتمالی آنها جلوگیری شود. مردم هلند برای روزهای عادی کفشهای چوبی سادهای داشتند که داخل خانه هم آنها را میپوشیدند، اما کفشهای روز یکشنبه در جعبههایی نگهداری میشد که فقط روزهای یکشنبه از آنها استفاده میکردند.
گرچه در حال حاضر پوشیدن این کفشها در شهرهای دنیای مدرن عجیب به نظر میرسد، اما هنوز هم هستند کشاورزانی که در مزارع و باغهای خود و حتا در داخل خانه، از این کفشها استفاده میکنند و برخی استفاده از این کفشها را برای سلامت پا مفید میدانند. کلومپنهایی که در حال حاضر برای استفاده روزمره این کشاورزان به کار میرود، در کارگاههای مجهز ساخته میشوند و عموماً تحت آزمایشهای زیادی از جمله انتقال حرارت، سرما، استحکام، رطوبت، ضربه و آتش قرار میگیرد و از کیفیت بالایی برخوردار است. بعضی از کشاورزان از روی عادت، با هیچ کفش دیگری نمیتوانند در مزرعه و باغ خود روی خاک نرم و یا یخ راه بروند.
در حال حاضر کلومپنها به عنوان قسمتی از لباس سنتی هلندیها نیز شناخته میشود و از آنها در رقص سنتی یا فولکلور هلند که "بورِندانسِن" Boerendansen یا رقص کشاورزان نیز نامیده میشود، استفاده میگردد.
مرکز شهر آمستردام همیشه شلوغ است. از گردشگران گرفته تا مغازههایی که اجناس رنگیشان را بیرون مغازه برای جلب توجه مشتریها چیدهاند، زیادند. در این بین مغازههای سوغاتیفروشی بسیار به چشم میخورد. اجناس کوچک و بزرگ تزئینی برای یادگاری و یا ارمغان از شهر آسبادها (آسیابهای بادی). داخل مغازهها که سرک بکشید، انواع و اقسام این کفشها را در رنگها و اندازهها و جنسهای مختلف خواهید دید؛ از جاکلیدی و آویز و قلک سرامیکی و روفرشی گرفته تا کفشهای بزرگ چوبی به شکل گلدان و یا برای گذاشتن چیزی در آن، و حتا برای پوشیدن!
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.