در آستانۀ نوروز فضا و حال و هوای سرزمینهای نوروزی با روزها و دورههای دیگر سال بهکلی متفاوت است. جدیدآنلاین کوشیدهاست در این گزارش گسترده از ایران و افغانستان و تاجیکستان فضای نوروزی سه شهر تهران، هرات و دوشنبه را به تصویر بکشد.
تهران نوروزی
مهتاج رسولی
سعدی میگفت عَلم دولت نوروز به صحرا برخاست. اما برای ما شهرنشینان که صحرا دیگر در دسترس نیست، عَلم نوروز را شهرداری بر فراز تیر چراغبرق بر میافرازد. تابلوهایی که شهرداری به مناسبت نوروز بر سطح شهر نصب میکند، همان پرچم دولت نوروز است.
اما پیش از آنکه تابلوها نصب شود، نشانههای دیگر از راه میرسند. گلفروش محله از چند هفته پیش بازارش را با سبزه و سنبل گرم کردهاست. گلفروشان خیابانی از مدتی پیش بر سر چهارراهها نرگس میفروشند. گلفروشان کنار خیابان هر جا که باغچهواری از گل بر زمین پهن کردهاند، بنفشه و پامچال را در جعبهها میفروشند. جعبههایی که این سالها آدمی را بیشتر یاد شعر شفیعی کدکنی میاندازند که: ای کاش آدمی وطنش را / مثل بنفشهها/ در جعبههای خاک / یک روز میتوانست/ همراه خویشتن ببرد/ هر کجا که خواست.
اولین جایی که در تهران بوی بهار از آن به مشام میرسد، خیابانی به نام بهار است (به یاد محمد تقی بهار ملکالشعرا که خانهاش آنجا بود) که لباس بچهها میفروشند. پدران و مادران جوان، در حالی که دست بچهای را گرفته و دیگری را بغل کردهاند، از دو ماه پیش در این خیابان پیدا میشوند. ویترینها از لباسهای نو پر میشود و مردمان جفت جفت به نظاره میایستند تا لباس دلخواه را انتخاب کنند.
اما برای ما مطبوعاتیها شاید نوروز دیرتر از همه و در آخرین روزهای اسفند همراه با حاجی فیروز از راه میرسد که ویژهنامههای نوروزی مجلات منتشر میشود و روزنامهها یکی پس از دیگری ویژهنامۀ نوروز میدهند. غنی و پربار با رنگ و بوی نوروز و یادهای نوروزی. اما صدای زنگولۀ حاجی فیروز که این سالها از ترس مأموران با ترس و لرز در خیابان ظاهر میشود، چیز دیگری است. من که هر بار آنها را با آن لباسهای سرخ میبینم، نمیتوانم از دست بردن به جیب خودداری کنم.
از همان وقتها که بوی عید از خیابان بهار بلند میشود، بچههای بزرگتر صدای عید را با انفجار ترقههایشان در میآورند. این صدا، صدای چهارشنبهسوری است. در ماه اسفند هیچ کس از صدای ترقه سر ظهر در خانهاش یک چرت نمیتواند بزند. سرت را که به اعتراض از پنجره بیرون میآوری تا به بچهها بگویی اینهمه سروصدا نکنند، وانتهای پر از قالی را میبینی که وارد حیاط شدهاست تا فرشهای شسته را تحویل دهد. تازه در مییابی که پنجرۀ همسایه هم لخت و عور شدهاست. پردهها از پنجره جدا شده تا شسته شود و این بار پاک و بدون گرد و غبار پنجره را بپوشاند. فکر میکنی خانهتکانی عجب رسم مطبوعی است و یادت میرود که سرت را برای چه از پنجره بیرون کرده بودی.
بوی عید اما از بساط هفتسینفروشان کنار خیابان خوشتر است. درست مانند بید قرمزها و بید مشکها و شکوفههای مخصوص بهاری که دم گلفروشیها چشم را به تماشا میخوانند. یا مثل بوی اسکناس نو در بانکها. مشتریها میگویند: آقا، به جای این چک پولهای ۵۰ هزار تومانی یک کمی اسکناس نو به من بده، و حیف که متصدی باجه این سالها بیشتر اوقات شرمنده است.
انبوه مردمان اما بوی نوروز را با ترافیک سنگین شهر مزه مزه میکنند. از اوایل اسفند خیابانها شلوغ و شلوغتر میشود و همه میدانند که بعد از ظهرها زمانی که کار در اداره و کارخانه تعطیل شده، دیگر به خیابان نمیتوان رفت. هر کس به هوای خرید چیزی از خانه بیرون میآید و حضور فراوان خودروها شهر را پرغلغله کردهاست. حتا اگر بخواهی برای پست کردن یک بسته به ادارۀ پست بروی، بهتر است صبح زود حرکت کنی، چون تمام کسانی که بچههایشان در اروپا و آمریکا زندگی میکنند، از یک ماه پیش از نوروز پسته و بادام و آجیل و شیرینی و سوغاتیهای دیگری را که به کار نوروز میآید، به ادارۀ پست میبرند تا سفرۀ بچهها را در دیار غربت رنگین نگه دارند.
اگر صف پستخانهها در اواسط اسفند دراز است، صف شیرینیفروشیها در روزهای آخر سال دراز میشود. این روزها از در شیرینیفروشیهای معروف مثل شهرزاد و بی بی و غیره نمیتوان داخل شد. شیرینیها را قبلاً آماده و بستهبندی کردهاند و نمونهها را در ویترین چیدهاند تا مشتریها فقط به اشارۀ انگشت نشان دهند که از کدام نمونه میخواهند.
شهرهای شلوغی مثل تهران هرچه در روزهای نیمۀ ماه ترافیک سنگین دارند، در روزهای پایانی سال خلوت میشوند. دیگر مسافران راهی جادهها شدهاند تا به شهر و دیار خود برسند. بوی بهار در جاده از بنفشههای صحرایی بهتر شنیده میشود. سبزه از درون برف و سرما از خاک سر بر کرده زندگی تازه را نوید میدهد، ولی تو ناگهان درمییابی که اینهمه شادی برای این است که یک سال دیگر هم از عمرت برباد شدهاست.
ساقی گل و سبزه بس طربناک شدست
دریاب که هفتۀ دگر خاک شدست
می نوش و گلی بچین که تا درنگری
گل خاک شدست و سبزه خاشاک شدست
هرات نوروزی
طاهره شریفی
با این که شهر هرات در مجاورت با ایران واقع است و فرهنگ عامۀ آن با فرهنگ مردمی ایران تفاوت چندانی ندارد، از جشن نوروز در هرات استقبال گرمی صورت نمیگیرد. هنوز به باور شمار قابل توجهی از مردم نوروز با سنتهای مذهبیشان همخوانی ندارد و این باور باعث شده که عدهای با جشن باستانی نوروز سر ستیز داشته باشند. افزون بر این، عدهای نوروز را مصادف با مرگ عثمان، خلیفۀ سوم مذهب تسنن، میدانند که باعث کمرنگی تجلیل از نوروز در این پاره از پهنۀ نوروزستان شدهاست. این عدم رغبت به تجلیل از نوروز بر اهل تشیع هرات هم تأثیر گذاشتهاست و در منطقۀ بکرآباد هم که جزء نواحی تقریباً شیعهنشین ولایت است، استقبال از نوروز رنگ و بوی خاصی ندارد.
نشانههایی از نوروز را میتوان در غرب ولایت هرات، در محلههایی چون باباحاجی و شهرک جبرئیل مشاهده کرد که شیعهنشینند. فرشهای شستهشده روی دیوار خانهها گویای رواج خانهتکانی در بین مردم این مناطق است که به استقبال نوروز رفتهاند. بیشتر خانوادهها به رسم دیرینهشان سبزه میکارند، سفرۀ نوروزی میگسترند و بزرگترها به کوچکترها عیدی میدهند.
در این محلهها فروشگاهها و مغازهها جنبوجوش بیشتر دارد. مردمی را میتوان دید که برای خرید لباس نو برای بچههایشان به این مغازهها میروند یا وسایل آرایش سفرۀ هفتسینشان را تدارک میبینند و روزهای نوروز به دیدار همدیگر میروند و سال نو خوبی را برای همدیگر آرزو میکنند.
اما عدۀ قابل توجهی از مردم هرات، اعم از شیعه و سنی، مایلند که در جشن نوروز (میلۀ گل سرخ) در شهر مزار شریف شرکت کنند. به گونهای که پنج شش روز پیش از نوروز بلیت هواپیما برای مسافرت به مزار شریف نایاب میشود.
همچنین روز اول نوروز، مراسم خاصی برگزار میشود که با نام "مراسم جَنده بالا" مشهور است، که باز هم این مراسم نسبت به سایر نقاط هرات در شهرک جبرئیل، پرجنبوجوشتر است. به خاطر اینکه این منطقه از امنیت بیشتر برخوردار است.
در هرات مراسم چهارشنبۀ اول سال کاملاً شبیه سیزدهبدر در ایران است. با این که روز سیزدهم نوروز را هم عدۀ زیادی در کنار خانواده و دوستان در دامن سبز طبیعت میگذرانند.
دوشنبۀ نوروزی
شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، در آستانۀ نوروزِ امسال گویی نوروزیتر از هر سال دیگر است: آویزهها و لوحهای شادباش در سطح شهر بیش از پیش به چشم میخورد و رسانهها را مطالب نوروزی غنیتری سبز کردهاست. اینک دو سال میشود که مطبوعات مستقل تاجیکستان در نوشتههای متعدد از دولت میخواهند که نوروز را به عنوان سال نو رسمی این کشور شناسایی کند.
دولت هم در ارجگذاری به نوروز وارد سبقت شده و برای نخستین بار نشان ویژۀ نوروز را تصویب کردهاست. رئیسجمهوری اماعلی رحمان در آستانۀ نوروز نشان ویژهای را به عنوان نماد نوروز تأیید کرد که شکل کرۀ زمین را دارد (به یُمن جهانی شدن نوروز) و تصویر خورشید در زمینۀ تاج زرین و هفت ستاره و پرچم تاجیکستان و نمادهای بهار و شکوفایی در آن پرتوافشانی میکند.
گذشته از این، میدان اسبدوانی بزرگ پایتخت "نوروزگاه" نام گرفته و برای تجلیل سالانه از نوروز مجهز و مزین شدهاست. برنامههای عمدۀ نوروزی امسال و سالهای آینده قرار است در نوروزگاه نو برگزار شود. در این برنامهها حضور "بابا نوروزِ" آراسته با جامۀ "بیقـَصـَب" (پارچۀ سرخ و سپید و سبزرنگ) از جملۀ ابتکارهای نوروزی جدید دولت است. بابا نوروز را ملکۀ نوروز همراهی میکند که برندۀ مسابقۀ دختر شایستۀ اخیر است.
در نیمهشب روز ۲۰ مارس، در لحظۀ سالتحویل مرسوم در تاجیکستان، بر پایۀ تندیس اسماعیل سامانی در مرکز شهر دوشنبه آتشبازی بزرگی دایر خواهد شد که آتشبازی سال نو میلادی را تداعی میکند.
به مناسبت نوروز قرار است طی روزهای ۲۲ تا ۲۸ مارس حدود ۱۲۰ تن از هنرمندان ایران، از جملۀ نقاشان و رامشگران و آوازخوانان و فیلمسازان، وارد تاجیکستان شوند و بزرگترین هفتۀ فرهنگی ایران در تاجیکستان را برگزار کنند. گفته میشود که این هیئت را وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران رهبری خواهد کرد. اما وزیر فرهنگ تاجیکستان قرار است روز ۱۹ مارس با شماری از گروههای موسیقی کشور به مقر سازمان ملل در نیویورک برود و نوروز تاجیکی را آنجا معرفی کند.
در نمایش تصویری این صفحه گشتوگذاری داریم در خیابانهای نوروزی تهران و هرات و دوشنبه. عکسهای این گزارش را نیلوفر سنندجیزاده (تهران)، طاهره شریفی (هرات) و زرینۀ خوشوقت (دوشنبه) تهیه کردهاند.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
مهرانگیز