شعار می تواند بیانگر حسی باشد فردی یا جمعی از حالتی، واقعهای، و یا شاید هم بیان آرمانی ملی برای ایجاد همبستگی و یا هیجانی گذرا. گفته شده که شاعران توانا میکوشند شعارها را به والایی شعر برسانند و شاعران کمتوان شعر را تا سطح شعار پایین میآورند. از سوی دیگر کم نیستند ترانه و شعرهایی از شاعران بزرگ که در جهان امروز، چون زبان حال مردم اند، شعار جنبشها و حتا انقلابها شدهاند.
در هفتههای اخیر در کوچه و خیابانهای تونس و مصر و دیگر کشورهای عربی شعری به گوش میرسد از شاعری تونسی که هفتاد و شش سال پیش در ۲۴ سالگی درگذشت. شعری که خواهان دگرگونی درونی و شالوده شکنی در میان ملتهاست. این شعر امروز بر زبان کسانی میآید که میخواهند شالودههای سیاسی کشورهای خود را دگرگون کنند. شما می توانید جوانانی را ببینید که شعر او را فریاد میکنند ویا زنانی که شعر او را بر کاغذی نوشته و روی دستها بلند کرده اند. در این راهپیماییها شعاری که شنیده میشود دو مصرع اول از شعر ۲۶ بیتی ابوالقاسم الشابی با نام " ارادة الحیاة" یا اراده زندگی است. آغاز این شعر به عربی که بخشی از سرود ملی تونس شده، چنین است:
إذا الشّعْبُ یَوْمَاً أرَادَ الْحَیَـاةَ فَلا بُدَّ أنْ یَسْتَجِیبَ القَـدَر
وَلا بُـدَّ لِلَّیـْلِ أنْ یَنْجَلِــی وَلا بُدَّ للقَیْدِ أَنْ یَـنْکَسِـر
و شهرت این قصیده البته این روزها به خاطر همین بیت است که بر پارچهنوشتهها دیده میشود، اما چند بیت اول این شعر هم معروف شده که برداشتی از آن را به نظم فارسی میخوانید:
ارادۀ زندگی
ابوالقاسم الشابی که بود؟
ابوالقاسم شابی در ۲۴ فوریه سال ۱۹۰۹ در شهر توزر کشور تونس زاده شد و در خانه نزد پدرش که قاضی بود و در دانشگاه الازهر مصر درس خوانده بود، آموزشهای ابتدایی را آغاز کرد. در سال ۱۹۲۰ به مدرسهای در شهر زیتونه رفت و به فراگیری قرآن و ادبیات عرب پرداخت. گرایش شدید او به مطالعه و فراگیری فرهنگ نو و کهن ، پایههای فرهنگی او را نیرومند و او را با اندیشههای جهان نو مجهز ساخت. او در پانزدهسالگی شعر سرودن را آغاز کرد.
شابی در دوران دانشجویی با افکار آزادیخواهانه آشنا شد. او در سال ۱۹۳۰ دانشکدۀ حقوق تونس را تمام کرد و چون پدرش درگذشته بود، بار سنگین هزینههای خانواده هم به دوش او افتاد. ازدواج هم برای شابی شادمانی چندانی به همراه نداشت و گرچه دو فرزند به او داد، زود به جدایی انجامید. ابوالقاسم الشابی سرانجام در نهم اکتبر ۱۹۳۴ بر اثر بیماری قلبی در بیمارستانی در تونس درگذشت.
زندگی کوتاه اما پربار الشابی از چندین زاویه بررسی شده. از سویی او نزدیک به شاعران مهاجر عرب در قارۀ آمریکا بود که به ادبیات مهجر معروف است؛ شاعرانی چون جبران خلیل جبران و میخاییل نعیمه و ایلیا ابو ماضی از ديگر چهرههای اين جريانند. از سوی دیگر او از شعر فرانسه به ویژه مکتب رمانتیسم تأثیر پذیرفته. رمانتیسم راه خود را از مکتب سنتی جدا کرد و با قیود ادبی سنتی به مبارزه پرداخت. لذت بردن از طبیعت، ارج گذاشتن به احساسات و قوۀ تخیل و بیان آن چه را که هنرمند حس میکند، پیشۀ خود کرد.
البته در این دروان نهضت بیداری سیاسی هم در میان ادیبان جهان عرب از مصر تا شام و عراق رواج داشت و شاعران برجستهای در جهان عرب پدیدار شدند که هم نوخواه و تجددگرا و هم مخالف استیلای غرب بر ملتهای عرب بودند. از همین رو رمانتیسم کسانی مثل الشابی چهرهای اجتماعیتر داشت و در واقع در دوران میان دو جنگ جهانی این شاعر جوان یکی از پیشگامان نهضت رمانتیسم در جهان عرب شد.
شابی جوان که شاید شناختهترین شاعر شمال آفریقا در شعر امروز عرب باشد، در ده سالی که شعر گفت و خاطرات نوشت، آثار برجستهای به جای نهاد. زندگی شعری او گرچه با بدبینی آغاز شد، به خوشبینی رسید و سرانجام با امید به تغییر و تحول، بهویژه در شعرهای اجتماعیاش، به پایان رسید. عشق و امید به آیندۀ انسان در بسیاری از شعرهای او موج میزند. او پنچ اثر مهم از خود بهجا گذاشت: "به سرکشان جهان"، "سرودهای زندگی"، "خاطرات"، "نامهها" و "صدیقی".
شاید خود او هم تصور نمیکرد که نامش و اشعارش به خاطر چند بیت از یک شعر اینچنین همهجاگیر شود.
***
چند بیت اول شعر معروف ابوالقاسم الشابی که برداشتی از آن به فارسی آورده شد:
ارادة الحیاة
إذا الشّعْبُ یَوْمَاً أرَادَ الْحَیَـاةَ فَلا بُدَّ أنْ یَسْتَجِیبَ القَـدَر
وَلا بُـدَّ لِلَّیـْلِ أنْ یَنْجَلِــی وَلا بُدَّ للقَیْدِ أَنْ یَـنْکَسِـر
وَمَنْ لَمْ یُعَانِقْهُ شَوْقُ الْحَیَـاةِ تَبَخَّـرَ فی جَوِّهَـا وَانْدَثَـر
فَوَیْلٌ لِمَنْ لَمْ تَشُقْـهُ الْحَیَاةُ مِنْ صَفْعَـةِ العَـدَم المُنْتَصِر
کَذلِکَ قَالَـتْ لِـیَ الکَائِنَاتُ وَحَدّثَنـی رُوحُـهَا المُسْتَتِر
وَدَمدَمَتِ الرِّیحُ بَیْنَ الفِجَاجِ وَفَوْقَ الجِبَال وَتَحْتَ الشَّجَر
إذَا مَا طَمَحْـتُ إلِـى غَـایَةٍ رَکِبْتُ الْمُنَى وَنَسِیتُ الحَذَر
وَلَمْ أَتَجَنَّبْ وُعُـورَ الشِّعَـابِ وَلا کُبَّـةَ اللَّهَـبِ المُسْتَعِـر
وَمَنْ لا یُحِبّ صُعُودَ الجِبَـالِ یَعِشْ أَبَدَ الدَّهْرِ بَیْنَ الحُفَـر