"نترس! به دورترها نگاه کن و بعد با قدرت رکاب بزن...."
اولین دستورالعملهای یادگیری دوچرخهسواری برای کودکانی که فکر میکردند بزرگ شدهاند و میخواستند هیجان سرعت را تجربه کنند. بیست و چند سال پیش در ایران داشتن دوچرخه، رؤیای خیلی از همسالهای من بود؛ رؤیای حس مالکیت و طی کردن مسیرهایی فراتر از محدودۀ معمول. استقبال از مسابقه با دیگران و ثابت کردن برتری خود در این میدان و در نهایت، اجرای حرکتهای نمایشی و گاهی خطرناک برای به رخ کشیدن تواناییهای فردی. فقط کافی بود که خیلی از خانوادهها اراده کنند و به این رؤیای فرزندانشان تحقق ببخشند، ولی خانوادههایی که از عهدۀ آن بر نمیآمدند هم کم نبودند.
شاید "بوریس جانسون" شهردار دوچرخهسوار لندن هم تجربۀ مشابهی در کودکی داشتهاست. او هم میگوید که لندنیها نباید بترسند و به نفع آنهاست که برای آیندۀ بهتر این شهر، با قدرت رکاب بزنند.
گسترش فرهنگ دوچرخهسواری از نظر او چیزی غیر از "انقلاب دوچرخهها" نیست. انقلابی برای در پیش گرفتن روشی سالمتر و پاکتر، در زمینۀ حمل و نقل ِ شهری، که برای محیط زیست هم مفیدتر است. به همین دلیل هم او در دو سال گذشته تأکید میکرد که رؤیای لندن برای داشتن یکی از بزرگترین شبکههای دوچرخۀ کرایهای را تحقق خواهد بخشید.
حالا لندن با حمایت مالی ۲۵ میلیون پوندی "بانک بارکلیز"، یکی از غولهای بانکی بریتانیا، اولین قدم را برداشتهاست.
ششهزار دوچرخۀ نو، در چهارصد جایگاه در سطح شهر لندن گذاشته شده که مسافران میتوانند آنها را از جایگاه مبدأ بردارند و پس از رسیدن در جایگاه مقصد بگذارند. برای استفاده از این دوچرخهها نخست باید ثبت نام کنید و مبلغی بپردازند: پنج پوند برای یک هفته و ۴۵ پوند برای یک سال. برای استفاده روزانه تا نیم ساعت آزاد است و برای یک ساعت یک پوند میپردازید.
اگر لندن بتواند تا پایان امسال به هدف روزانه چهل هزار جابجایی مسافران به وسیلۀ دوچرخه برسد، توانسته به بخش مهمی از مشکل ترافیک غلبه کند. ترافیکی که گاهی با قفل کردن ماشینها در یکدیگر ساعتها زندگی رانندهها و مسافرهای آنها را فلج میکند.
شاید دلیل اصلی اینکه شهرداری لندن به موفقیت طرح دوچرخۀ کرایهای امید زیادی بستهاست، نتیجهبخش بودن نمونۀ مشابه آن در پاریس و شهرهای دیگر اروپاست. حالا در پاریس برای آنهایی که قصد رکاب زدن دارند، بیشتر از ۲۰ هزار دوچرخۀ کرایهای و حدود ۱۶۰۰ جایگاه دوچرخه وجود دارد.
طرحی که در پاریس اجرا شد، "ولیب" (VeLib) نام گرفت که کوتاهشدۀ ترکیب دو کلمۀ "دوچرخه" و "آزادی" است.
سابقۀ این جنبش "آزاد دوچرخهسواری" و تجربۀ استفاده از دوچرخه به عنوان وسیلۀ نقلیۀ عمومی برای اولین بار به آمستردام هلند نسبت داده شدهاست. در دهۀ ۱۹۶۰ در شهر آمستردام هر دوچرخه به همه تعلق داشت. شما دوچرخه را از جایی برمیداشتید و در هر جا که مقصدتان بود، میگذاشتید. با دزدیده شدن تمام دوچرخههای کرایهای در مدتی کوتاه، علاقهمندی مقامهای شهرداری آمستردام به حمایت از این طرح کم شد. البته، علاقۀ مردم به استفاده از دوچرخههای شخصی روزبهروز در تمام شهرهای هلند و شهرهای بزرگ کشورهای دیگر اروپایی بیشتر و بیشتر شد.
این علاقه از اروپا فراتر رفت و حتا در آمریکای شمالی که استفاده از ماشین و حرکت در مسیرهای طولانی جزء عادتهای مردم است، رواج یافت. علاوه بر مونترآل کانادا که حالا دوچرخههای کرایهای جزء حمل و نقل شهری است، این طرح در سه شهر بزرگ آمریکا، یعنی واشنگتن، بوستون و دِنور هم در مسیر اجرا شدن است.
مخالفتهایی هم با طرح ایجاد شبکههای دوچرخۀ کرایهای بوده، خصوصاً از طرف گروهی از شهروندان که نگران بالا رفتن حوادث ترافیکی بودهاند. ولی احزاب سبز در اروپا و طرفداران محیط زیست میگویند که شاید رؤیای "هر شروند، یک دوچرخه" به زودی تحقق پیدا کند، چرا که فرهنگ دوچرخهسواری از خاور دور تا آمریکای جنوبی درحال گسترش است. آنها میگویند: نترسید و با دوراندیشی برای آیندۀ بهتر کرۀ زمین رکاب بزنید.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید.
مرا بردی به ان سال ها. ياد ان روزهای تمرين دوچخه سواری افتادم. آرزوی دوچرخه رؤيای همه بچه های محل بود. روزی كه مادرم ان را برايم خريد ، هرگز فراموش نمی كنم.