برای آنهايی که از خرابات کابل و گذشته هایش خاطراتی دارند، دیدن خرابات امروز حادثهای است دردناک. چرا که از جایگاه مردمان افتاده و آزاده ای که به رندی و دگر اندیشی خو گرفته بودند و از راه هنر و درویشی می زیستند، اثری نمانده و بسیاری از خراباتیان پیشین وقتی که به آنجا بر می گردند، حتا دل گم گشته خود را نمی توانند در آن باز جویند.
گفته میشود سدهها پیش از این که خرابات کابل، جایگاه رامشگران شود، محل اقامت عارف بزرگی با نام خواجه خردک مکی بوده که مزار او در صحن خانقاهش هنوز در میان ویرانههای خرابات وجود دارد. این آثار تاریخی طی جنگهای دو دهۀ اخیر آسیب فراوان دیدهاست. مسجد و خانقاه خواجه خردک مکی در کوی خرابات یادگارهایی از نام پیشین این محله است. اما با روی آوردن هنرمندان به سوی آن، خرابات نام گرفت.
جویندگان طرب در روزهای خوش کابل و پیش از جنگ به سراغ خرابات می رفتند. کوی خرابات که محلی است در اتصال بالاحصار، در امتداد کوه شیردروازۀ کابل، که در زمان سطلنت امیر شیرعلیخان (۱۸۶۳-۱۸۷۸ میلادی) بنا یافت و شماری از سرایندگان و نوازندگان را از شبه قاره هند به این محل انتقال داد.
خرابات چون ریشۀ درخت به هر سوی محل تنید و چون پردههای ساز در هر خمی زیر و بمی داشت. از گذر "خواجه خردک" استاد غلام حسین با آواز گیرایش به دربار امیر حبیباللهخان راه یافت. و آنسوتر قاسم افغان، نوای دستگاه های موسیقی هند یعنی راگ و تهمری و راگنی را طنینانداز میکرد.
استاد محمدحسین سرآهنگ، نوای "من جان خراباتم، جانان خراباتم" را زمزمه میکرد و اصول موسیقی را استاد رحیمبخش به شاگردان میآموزاند. استادانی چون غلام دستگیر شیدا، نبیگل و رحیمگل، خلیفه محمد عمر، چاچا محمود و استاد محمد هاشم نیز از زمرۀ هنرمندان برجستۀ خراباتنشین بودند. در آن دوران خرابات کابل از مراکز موسیقی هندی و افغانی بود.
"خرابات" از معدود واژههایی است که معانی کاملاً متضاد دارد. فرهنگهای لغت "خرابات" را هم میخانه و عشرتکده تعبیر کردهاند و هم ویرانه و نکبتکده. درست به مانند دیروز و امروز ناهمگون کوی خرابات کابل که در گذشته تعبیر نخست در مورد آن صدق میکرده و اکنون ویرانهای بیش نیست.
برخی از اهل تحقیق هم "خرابات" را مصحف یا شکل غلط واژههای "خورآب" و "خورآباد"، به معنی "معبد مهر" دانستهاند. اما دایرهالمعارف مصاحب این گمانه را "اشتباه و توهم" زبانشناسان خواندهاست. این دانشنامه در کنار معناهای متداول "خرابات" مینویسد که "استعمال خرابات، مانند الفاظ و کلمات دیگر نظایر آن، در کلام صوفیه مورد تأویل واقع شده، و شیخ شبستری در "گلشن راز" در تأویل آن گفته است: "خراباتی شدن از خود رهائی است".
در غزلیات حافظ شیرازی نیز "خرابات" مورد تأویل واقع شده:
در خرابات مغان نور خدا میبینم / وین عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم
"خرابات" او نشانی از خرابی ندارد و مکان نشاط و طرب است:
خشک شد بیخ طرب راه خرابات کجاست / تا درآن آب و هوا نشو و نمایی بکنیم
در هر حال در خرابات امروزین کابل نه از آن زندگی معنوی و هنری خبری است و نا از خانه های پر رفت و آمد و پراز مو سیقی و آواز. در گوشه و کنار آن به جای هنرمندان، زنان و مردانی معتاد به چشم میخورند که به آن جا پناه آورده اند.
گویا بنیاد آقاخان در نظر دارد که کوچۀ خرابات و چند منطقۀ دیگر شهر کابل به عنوان محلههای قدیمی پایتخت ترمیم و بازسازی کند.
در گزارش تصویری این صفحه به دیدار ویرانههای خرابات می رویم.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
صفیه از کانادا
پس از سقوط طالبان خراباتی ها به دستور شاه سابق ظاهرشاه در شمال کابل مسکن گزین شدند. گلدسته خرابات نام گروه نو خراباتی هاست که آغا خان حمایت مالی آن ها را به عهده دارد.
__________
جديدآنلاين: آهنگ جان خرابات استاد سرآهنگ افزوده شد.
با تشکر از دوستان جدید آنلاین و با آرزوی سر بلندی و سرافرازی برای ملت ستمدیده افغانستان این نزدیکترین خویشاوندان به ملت ایران.