برای تسکین اعصاب، هر کسی وسیله و راهی دارد: یکی به سیگار متوسل میشود و دیگری به کتاب یا پیاده رفتن و دویدن و جویدن... یکی هم، چون هاشم حکیمف در منطقۀ "پنج" در جنوب تاجیکستان، به میوهآرایی. میوه و سبزیجات پالیز (جالیز) را میگرفت و روی آن گل میتراشید و بدین گونه آرامش مییافت. با چند حرکت تند و موزون چاقو در دست هاشم، هندوانه تبدیل به یک سبد گل میشد و وسط چنبر سبز خیار که شکل چمن را تداعی میکرد، قرار میگرفت.
این سرگرمی هاشم که میگوید صرفاً برای تسکین اعصابش سراغش میرفت، بهتدریج منبع درآمد خانوادهاش شد. میوه و سبزیجات گلکاریشدۀ هاشم میز بزمهای عروسی همسایگان را آرایش میداد. با رسیدن شهرت او به پایتخت، سازماندهندگان جشنهای سراسری چون نوروز و جشنوارههای هنری هم برای تزیین سفرههای بزرگ تشریفاتی از این هنر هاشم حکیمف بهرهور شدند.
شغل اصلی هاشم حکیمف که درودگری بود، تقریباً فراموش شد و اکنون او را در استان ختلان با نام "تربـُزتراش" میشناسند. در خراسان کهن و آسیای میانۀ امروز به هندوانه "تـَربـُز" یا "تربـُزه" (به وزن خربزه) گویند، به معنای "میوۀ تر و خوشبو". این واژه در اشعار فارسی هم آمدهاست، مِثل این بیت از طغرای مشهدی: بوَد تخم دنیا و دین کاشتن / دو تربز به یک دست برداشتن .مَثَل معروف " با یک دست دو هندوانه نتوان برداشت" نیز از همین جا میآید.
"تربزتراش پنجی" نه تنها در تاجیکستان، بلکه در کل منطقه هم نامآور شد و در یکی از مسابقات میوهآرایی که در قزاقستان برگزار شد، رقیبانش را از کشورهای قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان و ترکمنستان شکست داد و مقام اول را به دست آورد. ابزار موفقیت هاشم در این مسابقه یک خیار بیستسانتی بود که با سِحر چاقوی او به حدود پنج متر نوار حلقههای متصل تبدیل شد.
کامیابیهای هاشم شاگردان بسیاری را به کارگاه او جذب کرد. شاید بهترین آنها فرزندان خردسالش یولدوز و اکمل باشند که با مهارت یادگرفته از پدر از میوهها آدمک میسازند و بر روی سبزیجات گـُل میکشند.
با این که اکنون میوهآرایی منبع اصلی درآمد هاشم حکیمف است، او هنوز گاه درودگری و آهنگری (چیلانگری) میکند و معتقد است که برای یک مرد چهل هنر هم کم است. گزارش مصور این صفحه در بارۀ هنر میوهآرایی اوست.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.