Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
هزار سال پس از رودکی
قمر احرار

درست هزار سال پس از درگذشت ابوعبدالله رودکی در سال ۹۴۱ میلادی، در زادگاه او شاعری دیگر به دنیا آمد که آثارش همچنان بر تارک شعر معاصر تاجیکستان می‌درخشد.

"لایق شیرعلی" روز ۲۰ مه سال ۱۹۴۱ در روستای "مزار شریف" منطقۀ پنجکنت در شمال تاجیکستان چشم به جهان گشود. طی قرن‌ها این روستا را به یمن وجود مزار خواجه محمد بشار، از علمای اسلامی، می‌شناختند و ارج می‌گذاشتند. اکنون "مزار شریف" بیشتر به عنوان زادگاه لایق شیرعلی شناخته‌شده و مورد احترام است؛ شاعری که اصول دست‌وپاگیر چامه‌سرایی شوروی را شکست، پا از تبلیغ ایدئولوژی رسمی فراتر گذاشت و کوشید با استفاده از ظرفیت محدودی که "فرهنگ‌سازان" شوروی برای زبان فارسی آسیای میانه تعیین کرده بودند، از درد و رنج‌ها، عشق و نفرت‌ها و عواطف و احساسات مردمی بگوید.

دانندگان آثار لایق شیرعلی اجمالاً او را شاعر زن، زمین و زندگی می‌نامند. در شعر شوروی تاجیکستان بهترین توصیف مادر و دلدار، سرزمین و میهن و رساترین تصویر و تعبیرها از تلخی و شیرینی روزگار در دیوان لایق نهفته‌است. لایق می‌کوشید نه تنها مضمون آفریده‌هایش مردمی باشد، بلکه تصویرهایی هم که می‌داد، از دل آداب و رسوم مردمش برخاسته بود:

به من هم آرد پاشیدی، به من هم نیم نان دادی
و نیم دیگرش را داشتی با خود
که چون برگردم از خدمت، بخواهم خورد

رسم مادران تاجیک است که به هنگام گسیل (بدرقه) فرزند‌شان به خدمت سربازی به نشان بخت سپید بر شانه‌هایش آرد می‌پاشند و نانی را که او گاز زده، حفظ می‌کنند، با این نیت که پس از بازگشت مابقی نان را هم بخورد.

عشق لایق به مادرش مایۀ ده‌ها شعر نغز او بوده که بعداً در مجموعۀ "مادرنامه" گرد هم آمد و بی‌اندازه محبوب شد. آوازخوانان تاجیک بسیاری از این اشعار را تبدیل به سرود و ترانه کرده‌اند:

سرشت من، نهاد من تو بودی / صفای بامداد من تو بودی
ایا مادر، به آن سان بی‌سوادی / نخستین اوستاد من تو بودی

یا:

در میان کوهساران / با نوای آبشاران / با صفای چشمه‌ساران / با سرود باد و باران / با درود نوبهاران
جان عطا کردی مرا / جان عطا کردی و خود را کاستی / روز و شب‌ها بر سر گهوارۀ من / مادر من، مادر بیچارۀ من
از پی روزی دویده / خوشه‌ها را چیده چیده / تلخ و شوری‌ها چشیده / رنج دنیا را کشیده / گنج دنیا را ندیده
دل عطا کردی مرا / دل عطا کردی و خود را کاستی / روز و شب‌ها بر سر گهوارۀ من / مادر من، مادر غمخوارۀ من / مادر من، مادر بیچارۀ من...

در دورانی که سیاست‌های حاکم هویت تاجیکان را در هاله‌ای از ابهام قرار داده بود، لایق قهرمانان شاهنامه را در مجموعه‌ای دیگر بازآفرینی کرد. کاوه از مرگ هجده پسرش می‌نالید و تهمینه از مرگ سهرابش چنین شیون می‌کرد:

تهمینه‌ام، تهمینه‌ام / از درد و غم دونیمه‌ام
در حسرت سهراب یل / دُرج غمان شد سینه‌ام
سهراب من، محراب من / خورشید من، مهتاب من
در این جهان بی‌کسی / یکتای من، نایاب من...
گلچین دورانم گذشت / گلریز بستانم گذشت
تیغی که رستم زد بر او / از جوشن جانم گذشت

دو پاره شعر لایق شیرعلی با صدای خود او
اشعار لایق آیینۀ تمام‌نمای مردم دورانش بود و در سال‌های پایانی عمرش که با طغیان و آشوب‌های پساشوروی مصادف شد، سراپا اجتماعی و سیاسی شده بود؛ مملو از هشدارها و ندامت‌ها و سرزنش‌ها و رهنمون‌ها و حسرت و اندوه آرزوهای باخته. عنوان واپسین مجموعۀ اشعار او (فریاد بی‌فریادرس) حاکی از بار اندوه و نومیدی است که بر شانه‌های استاد افتاده بود:

مُلک، سنگستان و ما بی‌سنگریم / سر به سر سردار و ما بی‌سروریم...

یا:

...تاجیک اندر وطن خویش چرا متهم است؟ / یا خطا رفته به تاجیک تولد شدنم؟
همه خلقان دگر انجمن آراسته‌اند / در سمرقند نشد ساخته نیم انجمنم...
گفت علامۀ اقبال که برخیز ز خواب / بزدلی گفت فلانی‌ست مخاطب نه منم...
دامن کوه گرفتیم و دم مَرکب خویش / رفت از دست همه دامن دشت و دمنم
ای خراسان، تو بگو، ساحت ایران‌ویچ کو؟ / من از این فاجعه چون شکوه به یزدان نکنم؟..
گریم از آن که تو تنهایی و من تنهاتر / وطنم، آ وطنم، آ وطنم، آ وطنم.

جنگ داخلی مایۀ رنج فراوان لایق بود که در شعرهایش بازتاب یافته‌است. وی در آن روزها با اشاره به نقش تاج و هفت ستاره بر پرچم تاجیکستان نوشته بود:

صبحی به تاج بی‌سر ملت گریستم / شامی به مرگ مظهر ملت گریستم
یک‌پارگیش را همی‌کردم آرزو دریغ / بر پاره پاره پیکر ملت گریستم
با چشم خویش دیده زوال یگانگی / بر امت و پیمبر ملت گریستم
چون نه سری نه سروری بود این سرای را / من بر جنازۀ سر ملت گریستم
در راه راست می‌خورد هر دم سکندری / بر قیصر و سکندر ملت گریستم...
گهواره‌ها تهی شدند از طفل و گریه‌ها / بر فخر هر مظفر ملت گریستم
فرزندهاش بی‌هدف مردند و بی‌مزار / من بر مزار مادر ملت گریستم

لایق شیرعلی با گریه‌هایش رفت. چهرۀ شادش پژمرده شده بود. لایق محفل‌آرا دیگر کمتر در محافل دیده می‌شد، گویی انتظار فرجامش را داشت که در آستانۀ قرن بیست و یکم سرود:

الا ای عصر بیست و یک، عجب نیست
که آغازت بوَد انجام لایق؟

و روز ۳۰ ژوئن سال ۲۰۰۰ در سن پنجاه و نه‌سالگی چهره در نقاب خاک کشید.

در گزارش مصور این صفحه همراه با قاری‌شریف شیرعلی، برادر بزرگ شاعر، و شماری از دانش‌آموزان مدرسۀ شاعر به خانه‌ای در روستای مزار شریف ناحیۀ پنجکنت سر می‌زنیم که هفتاد سال پیش صدای لایق نوزاد در آن پیچیده بود.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- علیرضا، 2013/03/16
من نیز خراسانیم، اما تهران نشین. دوست دار فرهنگ ایران و فارسی. از اشعار زیبای استاد لایغ لذت بسیار بردم. من امیدوارم بتوانم در نوروز 2014 از تاجیکستان دیدن کنم و از فرهنگ و تمدن موجود در آنجا آگاهی یابم. البته با کمک دوستانی از تاجیکان عزیز که ارزو می کنم ایشان را زود تر بیابم .
- تهران نشین، 2012/04/22
از تهران با خواندن این گزارش واقعا لذت بردم. چقدر زیباست این حس با هم بودن این فرهنگ و زبان مشترک زنده باد تاجیک و تاجیکستان. زنده باد ایران و ایرانی .آرزوی سفر به این دیار کهن و زیبا رو دارم.امیدوارم بزودی...!همدلی از هم زبانی بهتر است.
- محمودی، 2011/06/18
خدای را سپاسگزارم که به واسطۀ این سایت لااقل جمعی از مردمان کهن دیار ایران زمین ازحال و هوای فکری یکدیگر آگاهی می یابند. من به مدت سه سال در تاجیکستان دوست داشتنی بودم و به این موضوع کاملاً واقف هستم که بیشتر مردم ایران، اطلاع ناچیزی از جمهوری تاجیکستان دارند تا آنجا که تاجیکستان را با سایر جمهوریهای شوروی سابق اشتباه می گیرند. اشتباهی جانکاه که جان مرا می گیرد و روانم را می آزارد. درود بر قمر احرار با این گزارش دوست داشتنی و صدها درود بر روان شاعر لایق تاجیکستان - قمر جان، اگر در تهیۀ گزارش خود از موسیقی تاجیکی بهره می بردی، به مراتب تأثیرگذارتر می شد. به قول تاجیکهای عزیز، یک جهان تشکر.
- بهروز، 2011/05/24
من هم از شنیدن آوای کودکان که شعر لایق را می خوانند مست شدم. سپاس شما را که این گزارش زیبا را ساخته اید.
- قاضی زاده، 2011/05/20
از شنیدن صدای کودکان پارسی گو که شعرهای لایق شیرعلی را می خواندند لذت بردم- خیلی. سپاسگزارم از تهیه کننده این گزارش.
- ب.ف.، 2011/05/19
آقای احرار گرامی،

این گزارش بی همتای شما در من شوری ایجاد نمود که به خامه نیاید! کاربر پیشین نیز چنین بیان نموده اند، ولی چه باک از تکرار، از آنکه بگویم که آوای خجستۀ این نونهالان عزیز تاجیکستان مرا بگونه ای به راه پرستاره کشاند و فراتر از ستاره نشاند. در آن حال و هوای خوش، گویا ملاقاتی داشتم روحانی با رودکی و فردوسی. روان پاک لایق شیرعلی شاد باد، تاجیکستان هر روز آبادتر باد و باشند مردم عزیز تاجیکستان زبانزد هر مرد و زن در هنر، فرهنگ و ادب والا.

با احترام،

ب.ف.
- یک کاربر، 2011/05/19
بسیار زیبا و تأثیرگذار. صدای شیرین بچه ها تأثیر عمیق و وصف نشدنی در من ایجاد کرد. درود برشما.
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.