پیاله و قوریهای مینیاتوری آراسته با نقش و نگار ظریف که تنها مورد کاربردشان تزیین خانه و دفتر است، در کنار کوزه و شمعدانهای کلاسیک اما دارای طرحهای مدرن که استفادۀ روزمره دارند و تمثال و تندیسهای خرد و بزرگ و ماکتهای اماکن تاریخی حصار و خجند و بخارا و سمرقند، از آفریدههای سهراب سعیدف، سرشناسترین "کُلال" تاجیکستان است.
در تاجیکستان به او به شیوۀ کلاسیک "کُلال" میگویند و به حرفهاش "کُلالگری" که مترادف همان "سفالگر" و "سفالگری" است. "کُلال" هم یک واژۀ ریشهدار فارسی است و در آثار گذشتگان به وفور آمدهاست:
هر کاسهای که ساخت ندانم چرا شکست
گردنده آسمان که چو چرخ کلال گشت - امیر خسرو
نگر تا در این چون سفالینه تن
بحاصل شد از تو مراد کلال - ناصر خسرو
گِل را چه مجال است که پرسد ز کلال
کز بهر چه سازی و چرا می شکنی – ابوعلی قلندر
اما کلالهای دوران حکیم ناصر خسرو و امیر خسرو دهلوی شاید غالبأ کاسه و کوزه میساختند و معروف به کوزهگر و کاسهگر بودند. در حالی که گِل در دست این سفالگر ورزیدۀ تاجیک شکل هر چیزی را میگیرد؛ از کاسه و کوزه گرفته تا منارهها و کاخها؛ و او بیشتر به مجسمهسازی میماند که آثارش را در ابعادی کوچکتر و با سفال یا گِل پخته میسازد.
با اینکه گِل در دست او چون موم میلغزد و شکل میگیرد و ظاهرأ برای سفالگر اجرای آن حرکات تند و آنی کاری است بس ساده و سهل، این تنها یکی از مراحل پایانی یک فرآیند طولانی و پررنج است. هر گِلی این همه گیرایی و چگالش ندارد. سهراب سعیدف خاک آن را از ساحل رود میآورد و میکوبد، در آب خیس میکند تا گِل شود و پس از دو سه روز آن گِل را با غربال میبیزد و ریگ را از غیر ریگ جدا میکند. بعدأ آن ماسۀ گِلشده را میکاود تا هوا از درونش بهتمام بیرون آید. سپس آن ماده را برای یکی دو سال کنار میگذارد. تنها بعد از آن است که مصالح ساخت ظرف و تندیسها فراهم میشود.
کارگاه سهراب یکی از پنج اتاق خانۀ سهراب است. کارگاه بسیار ساده و سنتی است و از ماشینآلات در آن خبری نیست. همۀ لوازم سفالگری را سهرب خودش تهیه کردهاست؛ قالبهای سفالینهها هم ساختۀ خود اوست.
کار و زندگی او درهم آمیختهاست و فرزندانش هم میان گِل و کوره و رنگهایش میپلکند. پسرش "امان" و دخترش "سعادت" که در گذشته با اسباببازیهای ساختۀ پدر در کارگاهش بازی میکردند، اکنون از سن بازیهای کودکانه بیرون آمدهاند و همکار او شدهاند و خودشان اسباببازی میسازند. "سعادت" با مهارت ستودنی گِلی را از درون قالبی بیرون میکشد و در عرض نیم ساعت با افزودن وصلههای گِلی دیگر و رنگپردازی، از آن خرس کوچکی را شکل میدهد که بهراحتی در مغازههای شهر به فروش میرود.
فرآوردههای کارگاه سهراب سعیدف خریداران فراوانی دارد و بسیاری از این سفالینهها به عنوان سوغات شهرهای تاجیکستان به خارج رفتهاند. اما سهراب میگوید که مهمترین انگیزۀ او درآمد حاصل از کارش نیست، بلکه معرفی تاریخ و فرهنگ و زیباییهای تاجیکستان به جهانیان است. او تا کنون دو بار به خاطر آفریدههای هنری کمنظیرش افتخارنامۀ بنیاد آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) را دریافت کردهاست.
اکنون تنها آرزوی "کلال" تاجیکستان پایهریزی یک مدرسۀ سفالگری است، تا هنرش بیش از پیش دامن پهن کند و رواج یابد. شاید برای سفالگری که کارگاهش خانۀ خودش است، تأسیس مدرسه یک آرزوی محال جلوه کند. اما محبوبیت کارهای سهراب سعیدف به حدی است که شاید بتواند این محال را هم ممکن کند.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.