سهراب ضیا
اگر در دهه ۱۹۸۰ میلادی از شهر دوشنبه بازدید می کردید، در میدان مرکزی آن که نام لنین را داشت، تندیس برنز لنین را می دیدید. آن مجسمه نخستین تندیس رهبر پرولتاریای شوروی بود که در سال ۱۹۲۶ از سن پترزبورگ روسیه به تاجیکستان منتقل شد و در مرکز آن نصب شد.
در اوایل دهه ۱۹۹۰ حکیم فردوسی توسی جایگزین لنین شد. تندیسی که نماد غلیان احساسات ملی گرایی در تاجیکستان و رویکرد تاجیکان به افتخارات گذشته خود بود. میدان از "لنین" به آزادی تغییر نام کرد.
خیلی طول نکشید که نماد سیاسی دوباره بر نماد ادبی و فرهنگی چیره شد و شاه اسماعیل سامانی به عنوان "بنیاد گذار دولتداری تاجیکان" به جای فردوسی نشست. و در عین حال میدان مرکزی شهر دوشنبه "دوستی خلق ها" نام گذاری شد که یادآور نام های شوروی است.
تغییر نام ها و تندیس ها در میدان واحد که در واقع، کانون تحولات سیاسی و اجتماعی تاجیکستان بوده، حاکی از تغییر و تحول دورنمایی است که دولتمردان برای آینده کشور رقم می زنند.
اما اکنون به نظر می رسد که دوره تقدیس لنین، فردوسی و اسماعیل سامانی به سر رسیده یا کم رنگ شده و دوره تکریم رهبران مذهبی گذشته فرا رسیده است.
سال ۲۰۰۹ در تاجیکستان، از سوی دولت، سال بزرگداشت امام اعظم اعلام شد. امام اعظم نامی است برای ابوحنیفه نعمان ابن ثابت، موسس مذهب حنفیه، یکی از مذاهب چهارگانه اهل سنت. ابو حنیفه ایرانی تبار است واز آنجا که اکثر مردم تاجیکستان از پیروان مذهب حنفی اند، ابو حنیفه را بسیار گرامی می دارند. حالا صحبت از این شخصیت مذهبی یکی از موضوع های اصلی محافل و نشست ها در سطوح مختلف است.
نوشته ها و لوحه هایی را در این باره در خیابان های شهرها و ناحیه های این کشور می توان دید. شبکه اول تلویزیون تاجیکستان دوبله سریال "امام اعظم"، ساخته سینماگران مصری را پخش می کند.
در شهرها و ناحیه ها، دانشگاه ها و مدارس همایش ها برگزار می شوند و در آنها نقش امام اعظم در گسترش دین اسلام، به خصوص فرقه حنفیه ستوده می شود. جمهوریت، نشریه رسمی تاجیکستان، "زندگی نامه ابوحنیفه و وصیت های او" را در شماره های خود به نشر می رساند.
نشریه های دیگر هم نوشته های برخی از پژوهشگران و علمای اسلام را در باره آثار و شخصیت امام اعظم پیوسته نشر می کنند. در قانون "آزادی وجدان و اتحادیه های دینی" که ماه مارس سال ۲۰۰۹ به تصویب رسید، به "نقش مخصوص مذهب حنفی دین اسلام در انکشاف فرهنگ ملی و حیات معنوی خلق تاجیکستان" تأکید شده است.
به موضوع امام اعظم ادیبان و هنرمندان هم رجوع می کنند. حتایک آوازخوان جوان به نام شهرت سینکف از استان بدخشان کخ عمدتا شیعه اسماعیلی اند، در وصف امام اعظم ترانه ای اجرا کرده است.
به گفته بعضی ها، مقامات می خواهند به این وسیله به پیروان مذهب اسماعیلیه در بدخشان بگویند که بزرگداشت سال امام اعظم به همه ساکنان این کشور مربوط است.
تاجیکستان بیش از هفت میلیون جمعیت دارد و بخش اعظم آنها اهل تسنن و پیرو مکتب فقه حنفی هستند. در دوران شوروی مردم مسلمان آسیای میانه و قفقاز برای اجرای سنن و احکام دینی خود با مشکل روبرو بودند.
حزب کمونیست دین را از دولت جدا می دانست و به این دلیل همه گونه تلاش ها برای احیای سنت ها و رسوم مذهبی و نهضت های دینی در این کشورها سریعا سرکوب می شد.
پس از فروپاشی شوروی تاجیکستان درگیر یک جنگ داخلی شد که پنج سال ادامه یافت. یک طرف این جنگ نیروهای اسلامی بودند، هرچند بعضی آنها را "گروه های ملی و مذهبی" می نامیدند.
پس از توافق صلح میان تاجیکان در تابستان سال ۱۹۹۷ دولت در اندیشه شکل دهی یک ایدئولوژی برای مردم تاجیکستان افتاد. سال ۱۹۹۹ از هزار و صدمین سالگرد پایه گذاری دولت سامانیان در این کشور تجلیل به عمل آمد.
مثل حالا به جای امام اعظم همه جا صحبت از اسماعیل سامانی بود. مجسمه بزرگ او فردوسی را از میدان مرکزی شهر دوشنبه به حاشیه راند و حالا از این مجتمع معماری "مجمع وحدت ملی و احیای تاجیکستان" نام برده می شود.
ضمنا، تا اوایل دهه ۱۹۹۰ مجسمه لنین، بنیادگذار دولت شوروی در این جا قد برافراخته بود که به دست معترضان در پاییز سال ۱۹۹۱ برافکنده شد. در دوران شوروی در تاجیکستان تنها اندیشه و افکار لنین قابل تبلیغ و ترویج بود.
با این حال، به نظر می رسد که در حدود ۱۸ سال استقلال خود تاجیکستان هنوز هم یک ایدئولوژی واحد ملی را برای خود پیدا نکرده است. قبلا دولت تاجیکستان سال ۲۰۰۶ را سال بزرگداشت تمدن آریایی اعلام کرده بود.
آن زمان خود را آریایی و از نسل کورش بزرگ معرفی کردن مایه افتخار صدها نفری بود که در باره گذشته پیش از اسلامی خود دانش و اطلاع چندان زیادی نداشتند.
اما چون شعار آریایی بودن تاجیکان از سوی رئیس جمهوری پیش گذاشته شد، همه از این اقدام حمایت می کردند. اما هیچ کس تا حال محاسبه نکرده که سود و زیان "سال تمدن آریایی" اعلام شدن سال ۲۰۰۶ در تاجیکستان برای این کشور تنها در میان اقوام ترکی زبان آسیای میانه چه بوده است.
سوال مهم حالا این است که از اعلام سال بزرگداشت امام اعظم و تاجیک معرفی کردن او چه مراد حاصل می شود؟ آیا این اقدام به بالا رفتن جایگاه تاجیکستان در جامعه جهانی کمکی خواهد کرد؟ و یا اندیشه و تفکر سازنده ای را برای نسل جوان به بار خواهد آورد؟
هر چند بسیاری از صاحب نظران مطرح کردن این موضوع را از طرف دولت به نگرانی مقامات از گسترش فعالیت رویه های دینی تند رو، مثل سلفیه و حزب التحریر در تاجیکستان مربوط می دانند. اگر این طور هست، پس هدف تنها منحرف کردن جوانان تاجیک از مسیری هست که نباید به آن سو حرکت کنند.
ود ر زندان جان به حق سپرد
http://www dot sunni-news dot com/
تاجیکان همیشه در دوران تاریخ شخصیت های بزرگ داشته که از افتخارات تاجکان هستند و از آنان تجلیل میشود واین یکی ازحقوق شرعی آنها است که باید با شخصیت های بزرگ خود افتخار کند.
حضرت امام اعظم رح از سرزمین تاجیکان(خراسان )، افغانستان امروزی است این یک واقیعت است اگر گفته میشود که مام اعظم رح از ایران است از حقیقت چشم پوشی و یا هم بر نداستن آنها د لالت میکند.
به امید سلامتی همه دوستان
امام اعظم ازخراسان ديروزي وافغانستاان امروزي است ازاستان بروان خوب اين معنانداردكه ازكجااست بلكه انديشه اش براي مامهم است به اميداينكه روزي شاهدديدارتنديس امام بزرك باشيم به اميدموفقيت وبهروزي همهيتان
قانت اسلا م اباد
ولی بزرگداشت ابو حنیفه ان قدر هم بی پایه نیست. این ها از ایرانی (تاجیک) بودن او به خوبی استفاده می کنند تا پیش راه سلفی هارا بگیرند. متأسفانه، امروز سلفی ها با پشتيبانی عربستان سعودی و برخی کشورهای غربی در تاجیکستان ریشه می دوانند. دولت از طرف دیگر می خواهد بکوید که مردم ما در دوام سال ها پیرو مذهب حنفی بود و پایه گذار آن هم از تبار ماست.
چنانچه تاجيکستان دارای دولت منتخب مردم است، پس بسيار قوی است. يک دولت قوی و متکی به مردم ضعف ندارد و از اينرو آلت دست و پيرو ترس از برخی گروههای تروريستی و حکومتهای خارجی نميشود. چنانچه در تاجيکستان در مورد تنديسی برای نصب در اين مکان رای گيری شود، من بعنوان يک تاجيک دور از وطن به موسس و بانی ملل خراسانی زبان اسماعيل سامانی رای ميدهم. اين اسماعيل سامانی بود که برای اولين بار با پشتوانه مردم خراسان بزرگ دولت مردم خراسان را تشکيل داد. پارس بودن و آريايی بودن ما مجهول است و ثابت نميشود. زبان ما در همان زمان با زبان پارسها متفاوت بود. امروز اگر به مکالمات يا زبان جامعه پارسيان در کشورهند گوش بدهيم چيزی متوجه نخواهيم شد. اما اين را متوجه خواهيم شد که ما خراسانيها هيچگونه قرابتی با پارسها و کورش آنها نداشته ايم.اما همسايه بوده ايم همانگونه که با پشتونستان، بلوچستان يا ترکستان همسايه بوده ايم.
مذاهب مختلفی هم آمده و رفته اند. اين هم ثابت شده است که مذاهب کار و نقش سياستهای امروزی را در گذشته انجام ميداده است. هرچقدر تکنيک و آزاديهای اجتماعی رشد بيشتر بنمايد به همان اندازه ايمان انسان به واقعيتها، علم، منطق و نيازها نزديکتر شده و از جانبی با سياستهای قرون وسطی و صدها مذاهب کهنه دست و پا گير و از همه بد تر مذاهب تروريسی فاصله ميگيرد.
آرزو دارم ملت و دولت خراسانی زبان ما در تاجيکستان برای حل مسائل دست همديگر را گرفته و از جمله برای سمبل يا تنديس نامبرده با يکديگر مشورت عاقلانه و متمدنانه بنمايند.